رمانی نامهنگارانه دربارۀ همسر اول دیهگو ریورا، نقاش مکزیکی آیدا گلنسایی: النا پونیاتوسکا، روزنامهنگار و نویسندۀ مکزیکی_فرانسوی، تحت تأثیر کتابِ «زندگی شگفتانگیز دیهگو ریورا» اثر برترام...
نامهات رسید، دختر! آیدا گلنسایی: وقتی دیشب ساناز ساعی دیباور، دوست مهربانم، به من خبر داد که در اینستاگرام به شکلی کاملاً اتفاقی چشمش به پیامی...
نگاهی به رمان معجزههای خواربارفروشی نامیا نوشتۀ کیگو هیگاشینو چندهفتۀ پیش بود که در کتابفروشی دنج و زیبایی چشمم به این کتاب افتاد. نام گیرا و...
دیدار گوستاو فلوبر، مارینا تسوهتایوا و اُلگا توکارچوک در جهنم! آیدا گلنسایی: گوستاو فلوبر در نامهای[1] مینویسد: «اصلاً کنجکاو نیستم که بدانم اخبار چه میگوید؛...
بازگشت دوبارۀ «مارینا ایوانونا تسوهتایوا» از گور دستهجمعی آیدا گلنسایی: مطالعه کردن من هیچ طرح قبلی و برنامهای ندارد. «به دلم میافتد» کتابی را بردارم و...
نامهای سرگشاده به «ادوارد هرش»، کسی که میخواست دوباره دل ببازیم و… ! آیدا گلنسایی: سال 1399 بود که کتاب شب آخر با سیلویا پلات به...
دل باختن دوباره به شعر، با کتاب «شب آخر با سیلویا پلات» / (بخش اول) آیدا گلنسایی: شب آخر با سیلویا پلات عنوان مجموعه مقالاتی است...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران و نویسندگان عصرِ ما، جهان را چگونه میبینند؟ عصارۀ تفکراتشان چیست...
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب «صید ماهی بزرگ» دیوید لینچ، کارگردان سینما، از تجربۀ سیوسهسالۀ مراقبۀ...
«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات آیدا گلنسایی: «دیروز خیلی دیره» مجموعهای از سه داستان کوتاه است که در آن شخصیتها...