«زیگورات» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان» سرودۀ آیدا گلنسایی زیگورات[1] پس از برگ برگ شدنِ یقین نخستین هنگامِ گُلی عمیق است که رویید در...
«برادرم برشت» شعر و صدا آیدا گلنسایی برادرم برشت میخواهی بخندانیام شاید دربیایم از سیاه حواسم را پرت میکنی به درّههای پر گیاه به جشن رنگها...
و تسکینی هستی برای اعصاب خطخطی نقاشیها… برای آشتی صدایت پاسیویی پر از کاکتوسهای رنگیست ریسمانی که سرِ آن میرسد به بیفکریِ بادبادکها صدایت پنجرهای گشوده...
شعری از مجموعۀ سماع در سنگستان سرودۀ آیدا گلن برای آشتی صدایت پاسیویی پر از کاکتوسهای رنگیست ریسمانی که سرِ آن میرسد به بیفکریِ بادبادکها...