کاش تبر برادری کند… باد آورده
زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند… ظهر زلال ساعتش را نگاه میکند دیوار وقتِ بدرقهی آسمان است به سمت هادس اتاق دور شده و...
معرفی کوتاه «تا شکوفۀ سرخ یک پیراهن» (عشق، زن و کودکی در شعر احمد شاملو)
انتشار کتاب تا شکوفۀ سرخ یک پیراهن (عشق، زن و کودکی در شعر احمد شاملو) نوشتۀ آیدا گلنسایی توضیح کوتاه: شعر احمد شاملو در زیرساخت خود،...
رمان «دریاس و جسدها» نوشتۀ بختیار علی: روایتِ شهر شطرنجی و مهرههایش آیدا گلنسایی: دریاس یکی از پسران ستارهخانم از پدری گموگور شده در جریانات سیاسی...
«با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن» اثر اولگا توکارچوک: یک جنایت و مکافات مدرن! آیدا گلنسایی: یانینا دوشیکو زن میانسالی است که مهندس عمران بوده...
نمایشنامۀ «جنون جورج سوم» نوشتۀ الن بنت: راهنمای آدم کردن دیکتاتور! آیدا گلنسایی: جورج سوم پادشاه مستبدی است که ناگهان دچار عارضۀ جسمی و روحی عجیبی...
نمایشنامۀ «ببر پشت دروازه» اثر ژان ژیرودو؛ لبخندی تاریک به حماقتِ خوشبینی آیدا گلنسایی: پاریس، شاهزادۀ تروا، هلن را از آبها ربوده و کشور را در...
بانویی در ون نوشتۀ اَلن بِنِت: روایت جذاب یک تراژدی مضحک! آیدا گلنسایی: در پشت جلد کتاب بانویی در ون نوشتۀ اَلن بِنِت خلاصهای از محتوای...
بریدههایی از کتاب «غروب بتها» نوشتۀ فریدریش نیچه کلیسا هرگز نمیپرسد یک هوس را چگونه میتوان روحانی و زیبا و خدایی کرد؟ انضباط بخشیدنش همیشه ریشهکن...
ما آدمهای بدی نبودیم فقط میخواستیم سهممان کمی بیشتر باشد