آیا مادرم زنده است؟ شاید الان که من مشغول نوشتن هستم او در میدان یک شهر دوردست هند، جلو روشنایی مشعل مثل مار پیچ و...
سطرهایی درخشان از رمان بزرگ سووشون/ بخش 2 آدمیزاد چیست؟ یک امید کوچک، یک واقعۀ خوش، چه زود میتواند از نو دست و دلش را...
سطرهایی درخشان از رمان سووشون اثر سیمین دانشور بعضی آدمها عین گل نایاب هستند، دیگران به جلوهشان حسد میبرند. خیال میکنند این گل نایاب تمام نیروی...
مرد به ماهیها نگاه میکرد. ماهیها پشت شیشه آرام و آویزان بودند. پشت شیشه برایشان از تخته سنگها آبگیری ساخته بودند که بزرگ بود و...
کتاب حاضر، «شهری چون بهشت»، اولین بار در دیماه 1340 چاپ شد و منتشر گردید. چاپ دومش در سال 1354 به انتشار گذاشته شد. مطلقاً در...
ندارد _نیازعلی ندارد. _حاضر. اول بار که دیدمش کنار ناودان مدرسه نشسته بود. سرفهاش گرفت. تک سرفهها به سختی تکانش میداد. خون کم رنگی بالا آورد....
ما بچه نداریم. من و سیمین. بسیار خوب. این یک واقعیت. اما آیا کار به همینجا ختم میشود؟ اصلا همین است که آدم را کلافه میکند....
گیله مرد! بیا دیگر برنگردیم به جایی که هر نگاهی، بوی تعفّن نگاه یک مأمور را دارد. نمیشود؟ _نمیشود. تا شکنجه هست هیچ نقطهای از جهان...
داستان زنی/کلفَتی است به نام «مرمر» که به بهانۀ گرداندن بچۀ مردم، او را با خود به بازار میآورد اما با لاقیدی او را درِ مغازۀ...
قسمتهایی از کتاب «ابوالمشاغل» اثرِ «نادر ابراهیمی» آیا «رسیدن» تا این حد حقیر و مبتذل و احمقانه است؟ آیا رسیدن، یک کارت بیمه در برابر...
«عزیز من به یادم هست که روزی، مصرانه به تو میگفتم «ما هرگز خسته نخواهیم شد…هرگز» اما مدتیست پی فرصتی میگردم شیرین، تا به تو بگویم:...
فلسفهی مقاومتِ خاموش خیال دارم پیشنهاد راه انداختن یک دانشگاه غیرمتمرکز فرش را هم بدهم. فقط برای بانوان خانهدار. فقط. جلسات آموزش سریع بافندگی و...