موسیقی بی کلام
آهنگ زیبای who wants lives to forever
آهنگ زیبای who wants lives to forever
دربارۀ نوازنده
اوید بونگارتس (به آلمانی: David Bongartz)، ملقب به دیوید گرت (David Garrett) (زادهٔ ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ در آخن، آلمان) نوازندهٔ برجستهٔ ویولن اهل آلمان است. او از سال ۱۹۸۵ فعالیت هنری دارد.
پدرش یک فروشندهٔ معروف ویولنهای آنتیک و البته یک نوازندهٔ نهچندان معروف ویولن بود و مادرش یک بالرین ترازاول آمریکایی. دیوید لقب «گرت» را از نام فامیل مادرش گرفته و به این نام معروف است. دلیل این انتخاب را اینطور بیان کرده: نمیخواستم وقتی میگفتند یا میخواندند Bongartz یاد پدرم بیفتند و بگویند: من بهخاطر پدرم موفق شدهام! دیوید گرت در فیلمی به نام ویولنیست شیطان در سال ۲۰۱۳ درخشید که در آن نقش نیکولو پاگانینی، ویولنیست نابغهٔ ایتالیایی را بازی میکند.
دیوید در سالهای اخیر طرفداران زیادی در ایران پیدا کرده تا اندازه ای که دو صفحه در اینستاگرام و فیسبوک به مدیریت سروش ایزدبین ؛ به زبان فارسی آخرین اخبار دیوید را انتشار میدهند که هردو به استناد سایت رسمی هواداران دیویدگرت از به روزترین منابع اطلاع رسانی در مورد دیوید در دنیا میباشند.
مقالهای دربارهٔ این نابغه
پسر جذابی که شلوار جین و تیشرت به تن کردهاست و با هر حرکت دستش میتوان خالکوبیهای روی شانهاش را دید. دیوید گرت، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، موسیقی کلاسیک را با ترانههایی از متالیکا و مایکل جکسون پیوند زدهاست.
برخی معتقدند که دیوید گرت یک فوق ستارهٔ واقعی است و نه از آنهایی که یک شبه و در یک برنامهٔ تلویزیونی به شهرت میرسند. هر چند به نظر میآید موهای طلایی که تا سر شانه میرسند و داشتن چهرهای پر طرفدار، چندان در معروفیت گرت بدون تأثیر نبودهاست. با این همه از یک چیز نمیتوان چشم پوشید و آن اینکه رمز موفقیت دیوید گرت، پشتکار فراوانش برای تمرین بودهاست.
دیوید گرت، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ۳۸ سال پیش از مادری آمریکایی و پدری آلمانی در شهر آخن آلمان به دنیا آمد. پدر گرت حقوقدانی بود که در مواقع بیکاری از روی علاقهٔ شخصیاش ویولن تدریس میکرد و همسرش نیز جزو بالرینهای حرفهای بهشمار میآمد.
گرت هنگامی که تنها چهار سال بیشتر نداشت، برای اولین بار ساز ویولن را در دست گرفت. ۹ سال بعد او آنقدر در نواختن زبردست شده بود که یکی از بزرگترین شرکتهای تهیهکنندهٔ آلبومهای موسیقی کلاسیک در آلمان به نام «دویچه گرامافون» با او قرارداد همکاری بست.
آهنگ زیبای who wants lives to forever
هدف: جذب جوانان
گرت با تمام همتایان پیش از خودش تفاوت دارد. او ویلون را با موسیقی پاپ ترکیب میکند و گاهی حتی پای سبک موسیقی راک را نیز به این وادی وارد میکند. در بیشتر مواقع وقتی به روی صحنه میآید، خبری از کت و شلوار اتو کشیده نیست، بلکه بر عکس شلوار جین و تیشرتی به تن دارد که خالکوبیهای روی بازویش را به خوبی در معرض دید قرار میدهند.
طبیعی است که این ظاهر هر نوجوانی را، چه دختر و چه پسر، شدیداً علاقهمند به موسیقی کلاسیک میکند! البته یکی از اهداف گرت هم جذب هر چه بیشتر نوجوانان به سمت موسیقی کلاسیک است: «شاید دلیل مهماش این باشد که تلاش میکنم به مردم احساس خوبی را منتقل کنم و در این بین تلاش برای جذب نوجوانان خیلی هم سخت نیست! من معتقدم که موسیقی کلاسیک در دهههای اخیر صدمه خورده، آنهم از این جهت که خیلی از جریان زندگی امروزه فاصله گرفتهاست. در تلویزیون موسیقی کلاسیک نمیبینید و در رادیو هم نمیشنوید. برای همین هم باید این امکان را فراهم کرد که جوانها با خیالی راحت در سالن کنسرت بنشینند.»
از پیشخدمتی تا مدل شدن برای آرمانی
گرت تا سن ۱۸ سالگی در آلمان میماند و پس از آن به آمریکا میرود تا در زمینهٔ موسیقی تحصیل کند. در این بین برای درآوردن خرج تحصیل مدتی را در یک رستوران کار میکند و مدتی هم مدل برای مارک جورجو آرمانی میشود: «من فکر میکنم که در آلمان و در آمریکا به یک اندازه احساس بودن در خانه را دارم. واقعاً افتخار بزرگی است که شغلم به من اجازه میدهد که این طرف و آن طرف پرواز کنم.»
یکی از نکات بارز کار گرت در پیوند موسیقی کلاسیک و مدرن، اجرای ترانههای معروف از خوانندگانی همچون مایکل جکسون یا گروه متالیکا با ویولن است. البته در کنار این اجراها، او خودش آهنگسازی نیز میکند.
پرسشی که در این میان مطرح میشود این است که آیا دیوید گرت دوست دارد بیشتر تصویرش را در یک مجلهٔ مخصوص موسیقی پاپ که برای جوانان منتشر میشود ببیند یا در یک مجلهٔ تخصصی موسیقی کلاسیک؟: «در هر دوی آنها، برای اینکه فکر میکنم امروزه هر دوی این نوع موسیقی اهمیت زیادی دارند. هنگامی که هر دوی آنها را در کنار هم داشته باشید، آن وقت راه درست را انتخاب کردهاید.»
(منبع: fa.wikipedia)
آهنگ «چه کسی میخواهد تا ابد زنده بماند» از آلبوم Classic Romance است.
مطالب مرتبط
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…