تحسین برانگیزها
19 خرداد سخنرانی دکتر محمد مصدق در دادگاه لاهه
19 خرداد سخنرانی دکتر محمد مصدق در دادگاه لاهه
۱۹ خرداد ۱۳۳۱ خورشیدی یادآور سخنرانی تاریخی دکتر محمد مصدق در دادگاه لاهه است. دکتر مصدق در این نطق، پرده از جنایات شرکت نفت انگلیس با ایران بر میدارد و از زیانهای معنوی و سیاسی و مالی که طی بیش از شصت سال بر ملت ایران وارد شده، سخن میگوید.
بخشی از بیانات دکتر مصدق در دادگاه لاهه به شرح زیر است:
«آقای رئیس، آقایان قضات
بشریت مدتی است به فکر افتاده به جای توسل به زور و فشار اختلافات خود را از طریق حق و عدالت حل و فصل کند،…
رشد عقلی و فکری بشر حکم میکند که اختلافات خود را منحصرا به وسایل مسالمتآمیز تصفیه نماید… در جایی که دول بزرگی چون کشورهای متحده آمریکا و فرانسه، احتیاط را به پایهای برسانند که تعیین حدود صلاحیت ملی را موکول به تشخیص خود کرده باشند، بر ملت ایران چه بحثی خواهد بود اگر صلاحیت دیوان را در حدود منشور ملل متفق و اعلامیهٔ خود محدود نموده، اجازه ندهد به هیچ عنوان به آن حدود تخطی شود.
نباید از آقایان این حقیقت را پنهان کنم که در نزد ما ایرانیان، تشویش جلوگیری از هرگونه عملی که در حکم مداخله در صلاحیت ملی باشد شدیدتر از سایر ملل است و علت هم این است که ما ملل شرق سالیان دراز مزهٔ تلخ موسسات اختصاصی و استثنایی را که صرفا به منظور تامین بیگانگان بوجود آمده بود چشیده و به چشم خود دیدهایم که کشور ما میدان رقابت سیاستهای استعماری بوده و ضمنا پی بردهایم که متاسفانه علیرغم آن همه امید و آرزو، جامعه ملل و سازمان ملل متحد نتوانستهاند به این وضع اسفناک که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در پنجاه سال اخیر مظهر برجسته آن بود خاتمه دهند. ملت ایران که از این وضع به ستوه آمده بود در یک جنبش مردانه، با ملی ساختن صنایع نفت و قبول اصل پرداخت غرامت یکباره به سلطه بیگانگان خاتمه داد.
در آن موقع دولت انگلیس به یک سلسله عملیات تهدید و ارعاب متوسل شد. چتربازان خود را به مجاورت سرحدات ایران و ناوهای جنگی را به نزدیکی آبهای ساحلی ما فرستاد. سپس دست به کار محاصره اقتصادی شد و خواست این منظور را با فشار اقتصادی و توقیف ارزهایی که در انگلستان داشتیم عملی سازد. در داخل ایران به کمک عمال و ایادی خود دسایسی علیه دولت و نهضت ملی برپا نمود و در امور مالی و اقتصادی و صنعتی ما کارشکنی را تشویق کرد. در خارج تبلیغاتی به راه انداخت تا در کشورهای دیگر و محافل بینالمللی موجبات بدنامی ما را فراهم سازد.
19 خرداد سخنرانی دکتر محمد مصدق در دادگاه لاهه
در پایان چون از این فعالیتهای شوم نتیجهای بدست نیاورد، قیافهای مظلومانه به خود گرفت و به دستگاههای ملل متحد از قبیل دیوان بینالمللی دادگستری و شورای امنیت شکایت نمود. شاید عدول دولت انگلستان از رویهٔ سابق و توسل به موسسات بینالمللی به صورت ظاهر پیشرفتی به نظر آید، ولی با سوابق ناگواری که از سیاست انگلیس در ایران وجود داشت، تاثیر این تغییر رویه در اذهان ملت ایران چنین شد که منظور انگلستان از عمل مزبور آنست که با حیله توسل به مراکز قضایی و مسالمتآمیز دوباره همان رقیت سیاسی و اقتصادی را که به آن خاتمه داده بودیم (ملت ایران)، بر ما تحمیل کند و حال آنکه ملت ایران به احیای وضع سابق دیگر هرگز تن نمیدهد…. تاریخچهٔ روابط ایران و انگلیس طولانیتر از آن است که بخواهم در اینجا آن را به تفضیل بیان کنم. همین قدر باید بگویم که در قرن نوزدهم ایران میدان رقابت روس و انگلیس بود.
چندی بعد دو حریف با هم کنار آمدند و در ۱۹۰۷ کشور ما را به دو منطقهٔ نفوذ تقسیم کردند. پس از اینکه روسیه تزاری دچار انقلاب داخلی شد، انگلستان که از میدان جنگ فاتح بیرون آمده و در خاورمیانه بیرقیب بود از فرصت استفاده کرد و خواست با عقد قرارداد ۱۹۱۹ که عنان امور کشوری و لشکری را منحصرا به دست افسران و کارشناسان انگلیسی میسپرد، ایران را منحصرا در تحت اختیار و تسلط سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد. بالاخره چون این قرارداد هم با مقاومت شدید آزادیخواهان و وطنپرستان مواجه گردید، دیپلماسی انگلیس برای اینکه نیات خود را به صورت دیگری عملی سازد، رژیم دیکتاتوری را که بیست سال از آن حمایت نمود بر سر کار آورد. منظور اقتصادی سیاست انگلیس از تمهید این وسایل این بود که بالانحصار نفت کشور ما را تصاحب نماید.
به این ترتیب آنچه که میبایست موجب ثروت ملی ما بشود منشا بلیّات گوناگون و مصائب طاقتفرسای ما گردید. این سلطه به وسیلهٔ کمپانی صاحب امتیاز عملی میگردید. یعنی علاوه بر اینکه نفت ما را به سوی انگلستان میکشاند، به زیان ایران فواید مالی بسیار عاید انگلستان میساخت.
میزان این استفادهها را نمیتوان به طور تحقیق معلوم ساخت، چه ایران هیچ وقت نتوانست به اقلامی که در ترازنامه شرکت منظور شده بود، بررسی کند و نه از میزان و قیمت نفتی که به ثمن بخس و یا حتی به رایگان به انگلیس فروخته میشد اطلاع حاصل نماید و همچنین منافعی را که از راه انحصار حمل و نقل دریایی و معاف ساختن کالاهای وارده به ایران از پرداخت حقوق گمرکی به انگلیس رسیده بود، نمیتوانست تشخیص دهد. چنانچه ارقام ترازنامهٔ شرکت را حجت بدانیم، باز ملاحظه میکنیم که مثلا در طی سال ۱۹۴۸ از ۶۱ میلیون لیره عواید خالص شرکت، دولت ایران فقط ۹ میلیون لیره دریافت کرده، درصورتیکه تنها از بابت مالیات بر درآمد ۲۸ میلیون لیره عاید خزانهٔ انگلستان شده است.
علاوه بر خسارات مزبور کارگران و مستخدمین ایرانی همیشه در مقابل کارمندان خارجی در وضع نامساعدی بودند. دهها هزار کارگر ایرانی را در مساکنی که بیشتر به آغل حیوانات شبیه بود جا میدادند و ایرانیان را همواره از ترس آنکه مبادا روزی برای ادارهٔ آن دستگاه آماده شوند از کلیه کارهای فنی برکنار نگاه میداشتند. از طرف دیگر شرکت به بهانه حفظ امنیت پلیس مخفی به وجود آورده بود که به کمک (اینتلجنتس سرویس) در کلیه نقاط کشور نفوذ کند.
ضمنا عملیات خود را در تمام شئون اجتماعی توسعه میداد. مطبوعات و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و عمال انگلیسی را به دخالت در امور داخلی ایران تشویق میکرد. به این ترتیب بدون اینکه از جانب مجلسی که نمایندگان آن بر اثر اعمال نفوذ سیاسی بریتانیا و دسایس خود شرکت انتخاب شده و دولتی که افراد آن را نیز خودشان تعیین کرده بودند مقاومتی ببیند، شرکت نفت ایران و انگلیس که در حقیقت دولتی در داخل دولت تشکیل داده بود، مقدرات مملکت را در دست داشت و مدت سی سال کشور ما را در مقابل وطنپرستان که محکوم به سکوت بودند، گرفتار رقیت و فساد نموده و هیچ اعتنایی به آمال ملت ایران که شیفتهٔ آزادی است، نداشتند. در ۱۹۵۱ با ملی ساختن صنایع نفت یکباره به این وضع اسفناک خاتمه داده شد…
امروز میخواهند آن عمل را به قضاوت و بررسی شما واگذار کنند، به چه حق؟ اصل ملی کردن از حقوق مسلم هر ملتی است که تاکنون بسیاری از ملل شرق و غرب از آن استفاده نمودهاند… برای من جای تردید نیست که مقصود از مراجعه به شورای امنیت و دیوان بینالمللی، آن است که باز از ما تعهدات مشابه تحصیل کنند و حال آنکه یادگارهای تلخ و اجحاف امتیاز ۱۹۳۳ هنوز از خاطرهها محو نشده و اگر بنا بود ادارهٔ صنایع ملی شده را دوباره تسلیم بیگانگان کنیم، اساسا چه حاجتی به ملی کردن صنعت نفت داشتیم؟…
برای من درک این نکته دشوار است که چرا موضوع ادعای اشخاص راجع به خسارات ناشی از ملی شدن صنایع در مورد کشور ایران این همه محل گفتگو قرار گرفته و حال آنکه در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله انگلستان که صنایع خود را ملی ساختهاند، چنین اشکالی پیش نیامده است. ما اینطور منصفانه عمل کردهایم، معذلک با کمال تاسف ملاحظه میکنیم که تراستهای بینالمللی ما را مورد حمله و بایکوت قرار داده و از این راه خسارات بزرگی به کشور ما وارد میآورند… تصمیم ملی شدن صنعت نفت، نتیجهٔ ارادهٔ سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است.
تمنا دارم به این نکته توجه بفرمایید که درخواست ما از شما این است که به اتکای مقررات منشور ملل متحد، از دخالت در موضوع خودداری فرمایید… عرایض خود را به همین جا خاتمه میدهم و اگر نتوانستم حقانیت و مظلومیت ملت ایران را کاملا به معرض افکار عمومی دنیا بگذارم، امیدوارم که لااقل حقانیت ما به دیوان ثابت شده باشد.»
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»