با ما همراه باشید

داستان/ رمان خارجی

درباره‌ی داستانِ «طرف خانه‌ی سو آن»؛ اثر «مارسل پروست»

درباره‌ی داستانِ «طرف خانه‌ی سو آن»؛ اثر «مارسل پروست»

راوی

راوی، خاطرات ایام کودکی‌اش را_ که به خوشمزگی نان قندی است_ نقل می‌کند، و در این مسیر پیش می‌رود، و به «کُمبره» می‌رسد، که جایی است سحرآمیز. و در اینجا حکایات و مطالب لطیف و ساده‌ای را از خوانده‌ها و شنیده‌ها، از اصول و قواعد مخصوص مادر بزرگ و از اعتقادات فرانسواز خدمتکار_ بازگو می‌کند، و از چیزهائی سخن می‌گوید که در یک فضای نامعلوم و مبهم روی می‌دهد. سپس فضائی را به وجود می‌آورد که داستان‌ها و زوایا و آدم‌های خاص خود را دارد.

 

عشق سوآن

بخش «عشق سوآن» از بقیه‌ی قسمت‌های «جست و جوی زمان از دست رفته»، بیشتر ویژگی‌های رمان را دارد، «سوآن»، همسایه‌ی آشنایان و اقوام راوی داستان است. و نمونه‌ای است از مردانی که در محافل بورژوای پاریس رفت و آمد دارد. سوآن به راهنمائی زن سبکسری به نام اُدت به محفل خانواده‌ی «وِردورن» راه می‌یابد، که بی‌شباهت به محافل حومه‌ی «سن ژرمن» نیست. پروست در ضمن نقل این قضیه تصویرهای مضحک و گزنده‌ای، از کسانی که به این محافل رفت و آمد دارند، و از جمله خانم «وِردورن» را ارائه می‌دهد.

سوآن از معایب سقوط در این‌گونه محافل آگاه است، اما دیوانه‌وار به اُدِت دل باخته است و می‌خواهد در همه جا دنبال او باشد. اما دیری نمی‌گذرد که اُدت از او جدا می‌شود و سوآن را با حسد و رنج تنها می‌گذارد، و جز خاطره‌ی دردناکی از دوران کوتاه دوستی با اُدت برای او نمی‌ماند. سوآن به نوعی خودکشی دست می‌زند و با اُدت، در زمانی که دیگر عشقی بین آن‌ها وجود ندارد ازدواج می‌کند.

یادآوری این خاطره‌ی دردآور، راوی را آشفته می‌کند. و گویا تقدیر او را به راهی می‌کشد، که خود او دلباخته‌ی ژیلبرت، دختری که تنها یادگار ازدواج و سوآن است، می‌شود و او نیز به نوبه‌ی خود رنج می‌برد و درد عشق را تحمل می‌کند. و با تکرار و یادآوری خاطره‌ی ایام کودکی درمان نمی‌پذیرد روزی در طیّ گردشی در جنگل، راوی سعی می‌کند که خاطرات ایام کودکی، یعنی جزئیات داستان عشق خود را به اُدت به یاد آورد. اما دیگر آن شور و هیجان در او مرده است. و جنگل از سرسبزی عاطفه‌ها محروم شده است.

بعد از «طرف خانه‌ی سوآن»(1912)، بخش دوم «در جست و جوی زمان از دست رفته»، به نام «در سایه‌ی دختر جوان گلگون» (1919) منتشر شد، که جایزه‌ی گنکور را نصیب مارسل پروست کرد.

همین راوی نقل وقایع را در مجلدات بعدی از «جست و جو» تا «زمان از دست رفته» ادامه می‌دهد و پس از آن که جنگ جهانی 1918-1914، دنیا را آشفته می‌کند و همه چیز را درهم می‌ریزد، راوی به حقیقت بالاتری دست می‌یابد، و استعداد هنری و خلاقیتش را کشف می‌کند، و رمان را متوقف می‌سازد و آن را بازمی‌یابد.

آخرین مجلدات این کتاب بعد از مرگ نویسنده به چاپ رسید. اما این بخش‌ها از نظر نگارش، آن پاکیزگی و آراستگی بخش‌های قبلی را ندارد و این مسأله بحث و جدل‌های بسیار بین ویراستاران و مترجمان این اثر پدید آورده است.

 

دنیا از لابه‌لای پرده‌ی خاطرات

در کتاب « در جست و جوی زمان از دست رفته» همه چیز در چند فضای محدود و بسته، چرخ می‌زند و آدم‌های رمان بسیار پیچیده و ابهام‌انگیزند. و در همین محیط تنگ و با همین آدم‌های پر از ابهام و پیچیدگی، نویسنده خصوصیات و خلقیات طبقه و قشرهای عظیمی از اجتماع را بررسی و موشکافی می‌کند، و تابلوی عظیمی به وجود می‌آورد، که به کارهای بالزاک می‌ماند. اما کار او بیشتر کاوش در درون آدمیان است، و یک مسیر پرپیچ و خم و تردیدآمیز و مه‌آلود را طی می‌کند، و به جست و جو می‌پردازد، و در هر حال این جست و جو ادامه می‌یابد.

راوی در طول رمان بین چند مسیر در رفت و آمد است. و هرکدام از آدم‌های رمان را برای رسیدن به منظوری، ابزار و وسیله می‌کند: ژیلبرت و آلبرتین برای عشق، «رُبر دوسَن لو» برای زندگی در محافل ثروتمندان، «باروُن دو شارلو» برای نمایش دوزخ همجنسگرائی، «ونتوی» نوازنده، «اِلستیر» نقاش، و «پِرگوُت» نویسنده برای ادامه‌ی زندگی هنری. و جالب اینجاست که راوی در این «جست و جو» به سیر و سلوک‌های عارفانه، که گذشتگان از آن بهره برده‌اند، توجهی ندارد، و از مسیر روانکاوی نیز پیش نرفته است، بلکه ابزار و وسایل کار او صرفا ادبی است»، و کلمات او آن قدرت را دارند که افکار سرگردان را به همدیگر پیوند دهند، و خود وسیله‌ای برای بررسی و تحلیل شوند.

 

مارسل پروست

مارسل پروست (1922-1871) در آغاز مانند آدم‌های رمانش در محافل و تالارهای ثروتمندان بورژوا رفت و آمد داشت، اما بعد از آن که به بیماری تنگ نفس مبتلا شد، بیشتر وقت خود را در آپارتمانش می‌گذراند، و جز به خلق آثارش به چیز دیگر نمی‌اندیشید.

در کتابی از همین مجموعه، با عنوان «در سایه‌ی دختران جوان گلگون» بازگوئی خاطرات با غم‌ها و نگرانی‌های مبهم ژیلبرت آغاز می‌شود. راوی لحظاتی به یک زن هنرپیشه به نام «بِرما» توجه می‌کند، و «اِلستیر» نقاش او را با آلبرتین سیمونه آشنا می‌کند. مادربزرگ این دختر نیز از سوی دیگر به دیدار یکی از دوستانش به نام خانم «ویلپاریزی» که از طیقه‌ی اشراف است، می‌رود و از همینجا باب گفت و گو درباره‌ی محافل اشرافی و اجتماعات دیگر باز می‌شود: بارون «دوشارلو» برادر دوک «دوِگرمانت» نیز ماجراهایی دارد، که راوی آن را نقل می‌کند.

در قسمت دیگری از این مجموعه با عنوان «طرف خانه‌ی دوگرمانت» (1920-1921) راوی از محافل کاملا اشرافی، حکایت‌های دیگری دارد و داستان دوشس دیان را شرح می‌دهد، که از دامِ بارون «دوشارلو» می‌گریزد و به آلبرتین نزدیک می‌شود.

در «سودُم و گومورا» (1921-1922) قسمت دیگری از این رمان، راوی از شور و هیجانات عجیب و گاهی غیرعادی بارون «دوشارلو»ی همجنس‌گرا داستان می‌گوید، و حسودانه از کامروائی‌های آلبرتین حرف می‌زند.

در «زن زندانی» که در سال 1923 بعد از مرگ مؤلف چاپ شده است_ راوی سعی می‌کند آلبرتین را از قضایا دور نگاه دارد، و شکست بارون «دوشارلو» را روایت می‌کند.

در «زن فراری»_ چاپ شده در سال 1925، بعد از مرگ مؤلف_ راوی بعد از آن که آلبرتین را از دست می‌دهد، به ونیز سفر می‌کند تا آرامش درونی‌اش را بازیابد. و «در جست و جوی زمان بازیافته» با «زمان بازیافته»_ که آن هم بعد از مرگ مؤلف در سال 1927 به چاپ رسیده است_ پایان می‌یابد.

 

فروید و پروست

«پروست و فروید شیوه‌ی تازه‌ای برای پرسش از ضمیر خویش یافته‌اند. و به جای آن که به احساسات بپردازند، علامت و آثار احساسات را زیر نظر می‌گیرند. و احساسات را از روی علایم و آثارشان می‌سنجند و بررسی می‌کنند.»

ژاک ری‌وِیر

 

زمان داستان

« زمان وقوع داستان به گونه‌ای در این رمان طرح می‌شود، که گویی با جامعه‌ی انسانی از هر نوع و در هر زمان بستگی دارد. به همین علت به آدم‌های گوناگون، از هر قشر و طبقه امکان می‌دهد که در صحنه ظاهر شوند. و رمان از شخص نویسنده فراتر می‌رود. و درجائی که باید قطع شود. بسط و گسترش می‌یابد.»

ژرار پیکُون

 

نوسانات خیال

«نوسانات تخیلی این روایات، به شکلی است که با نوسانات زندگی مارسل پروست تطبیق می‌کند. و خود او با این نوسانات زمان را طی می‌کند و پیش می‌رود، تا به یک نقطه‌ی افسانه‌ای برسد، که در آن با وقایع برخورد می‌کند و در چنین وضعی هر اتفاقی را ممکن می‌سازد.»

«موریس بلانشو»

 

منبع

رمان‌های کلیدی جهان

رمان‌های کلیدی جهان

دومینیک ژنس

ترجمه محمد مجلسی

نشر دنیای نو

صص 387-382

 

مطالب مرتبط

  1. خلاصه‌ی داستان نقش روی دیوار اثر ویرجینیا وولف
  2. درباره‌ی رمان کاندید اثر فرانسوا ولتر
  3. تحلیل دکتر امیرعلی نجومیان از داستان کاندید اثر فرانسوا ولتر

برترین‌ها