مهدی اخوان ثالث
پادشاه فصلها، پاییز…
پادشاه فصلها پاییز…
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بیبرگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد
جامهاش شولای عریانیست
ور جز اینش جامهای باید
بافته بس شعلهی زرتار پودش باد
گو بروید، یا نرود، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمیخواهد
باغبان و رهگذران نیست
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمیتابد
ور برویش برگ لبخندی نمیروید
باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوههای سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید
باغ بیبرگی
خندهاش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها، پاییز
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
«و تو برنگشتی» نوشتۀ مارسلین لوریدان ایونس: وضعیت «هوموساکر» در «حیات برهنه»
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
«گوشماهی» با صدای آیلا کریمیان
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
خواکین سورولا: نقاشِ «حال و هوای تابستان در سواحل مدیترانه»
-
معرفی کتاب1 ماه پیش
نگاهی به کتاب«شعر معاصر ژاپن»
-
شاعران جهان1 ماه پیش
آدونیس شاعری دلباخته به اسطورهها
-
کارگردانان ایران2 هفته پیش
«شمس پرنده» شاهکار پری صابری
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
و در کدام بهار درنگ خواهی کرد و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
-
مصاحبههای مؤثر3 هفته پیش
محمدعلی بهمنی و روح نیماییاش…