مصاحبههای مؤثر
محمود درویش و شعر رئالیسم حماسی
محمود درویش و شعر رئالیسم حماسی
عبدالحسین فرزاد میگوید: «شعر قویترین سلاحی است که ملتها در اختیار دارند» و همچنین معتقد است که محمود درویش خود فلسطین است.
عبدالحسین فرزاد استاد دانشگاه، مترجم و منتقد ادبی در گفتوگویی مکتوب درباره نقش ادبیات به ویژه شعر محمود درویش در توجه به موضوع فلسطین و جایگاه این شاعر نوشته است: «شاعران و هنرمندان جهان دریافتهاند که ادبیات و هنر قویترین سلاحی است که ملتها در اختیار دارند. پس شعر امروز جهان و عرب، تقدیرشکن است و نمیگذارد که سران و سلاطین و سرمایهداران، مقدّرات مردم را به دلخواه خود تقدیر کنند و از آنان انسانیتزدایی شود.»
در ادامه متن این گفتوگو میآید:
– با توجه به حملات اسرائیل به غزه و همچنین به شهادت رساندن اسماعیل هنیه در تهران، شعرهایی که در راستای آرمان فلسطین است مثلا این شعر محمود درویش «اگر از تو درباره غزه پرسیدند… بگو به آنها/ در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل میکند/ و شهیدی از وی عکس میگیرد/ و شهیدی او را بدرقه میکند/ و شهیدی بر وی نماز میخواند» در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود. به نظرتان ادبیات و شعر به ویژه شعر شاعرانی چون درویش چقدر میتواند توجهها را به موضوع فلسطین جلب کند؟
سالها پیش وقتی محمود درویش درگذشت مقالهای با عنوان«زخمهای غزه در غیاب محمود درویش» برای مجله «شوکران» نوشتم. در این مقاله خاطرنشان کردم آنچه از مرگ یک انسان دردناکتر است این است که هویت انسانیاش از او گرفته شود. بر این باورم که فلسطین برای هویت خودش، همه این دردها و زخمهای هولناک و همه قساوت و سنگدلیها را از سوی دشمن تحمل میکند اما آنچه غیرقابل تحمل است، سلب هویت انسانی از او است. اسرائیل در طول این سالها که سرزمین فلسطین را به سرقت برده، کوشیده است تا فلسطینیان را (در گمان خودش) از مرحله انسانیت نزول دهد، مانند رفتاریی که آمریکاییها با سرخپوستان انجام دادند، سرخپوست خوب سرخپوست مرده بود. اما نکته این است که فلسطینیان سرخپوست نیستند و زمان، قرنهای گذشته نیست و اسرائیل و پشتیبانانش نخواهند توانست از فلسطین و غزه، انسانیتزدایی کنند.
غزه اکنون نماد پیروزی انسان، بر جانور دوپای انساننما، و مظلومیت بر قساوت است.
نکتهای یادم آمد که بیانش جالب اما غمانگیز است. در سال ۱۹۶۷ که سالهای آخر دبیرستان بودم، جنگ اعراب و اسرائیل در زمان جمال عبدالناصر که به جنگ شش روزه معروف شد، در گرفت البته این جنگ به شکست اعراب انجامید. یادم میآید مطبوعات تصاویر تعدادی از هواپیماهای اسراییل را که ضدهوایی مصر زده بود و این هواپیماها در آتش سوخته بودند، پخش کردند، این تصاویر بسیار تلخ و دردناک بودند. آن زمان مشخص شد اسرائیلیها برای هواپیماهای خود ارزشی بیش از خلبانهایشان قائل هستند زیرا خلبانها را با زنجیر به صندلی قفل کرده بودند تا در صورت هدف قرارگرفتن از هواپیما، خودشان را با چتر به بیرون پرتاب نکنند و هواپیما را هرطور شده به اهداف دشمن بکوبند. بدن جزغاله شده خلبانهای اسرائیلی واقعا دردناک بود.
غزه اکنون نماد پیروزی انسان، بر جانور دوپای انساننما و مظلومیت بر قساوت است. دیدیم که چگونه کشور آفریقای جنوبی دولت اسرائیل را در دیوان عالی لاهه به عنوان جنایتگر جنگی به محاکمه کشید و جهان مترقی او را محکوم کرد.
همانطور که در پرسش شما مطرح شد، درمورد غزه محمود درویش شاعر بزرگ فلسطین، سرودههای زیادی دارد از جمله اینکه میگوید:
(غزه) زیباترین شهرها نیست
ثروتمندترین شهرها نیست
مترقیترین شهرها نیست
بزرگترین شهرها نیست
اما غزه، معادل تاریخ یک ملّت است..
زیرا غزه کابوس دشمنان است.
زیرا پرتقال غزه، مینگذاری شده است
و کودکانش دوران کودکی ندارند
و کهنسالانش، دوران کهولت ندارند..
هم ازاین جاست که غزه برای سمساران و دلالان، تجارتی زیانبار است.
و هم ازاین جاست که غزه گنج معنویت و اخلاق است که
تمامی عربها چنین گنجی ندارند…
از زیبایی غزه این است که هیچ چیز او را اشغال نمیکند
هیچ چیزی مشت گره کرده او را از صورت دشمن، به سوی دیگری نمیگرداند
آری دشمنان بر غزه پیروز میشوند
و استخوانهایش را می شکنند
و در احشاء کودکان و زنانش تانکهای زرهی میکارند
و آنها را به دریا یا ریگزار و خون میریزند امّا:
او اکاذیب را تکرار نمیکند و به جنگجویان( آری) نمیگوید
و همواره در انفجار در حرکت است
او مرگ نیست و انتحار نیست
اما این روش غزه است که اعلانیه زنده بودنش را بردیوارش میچسباند
و همواره در انفجار در حرکت است…
و آن شعر دیگری که شما درباره غزه اشاره کردید نیز شعری بیبدیل است که ما اکنون با گوشت و پوست خودمان مفهومش را حس کردیم زیرا هنگامی که یکی از اهالی غزه به شهادت میرسد یکی از یارانش او را بردوش میگیرد و با بمب بعدی او هم شهید میشود.
إن سألوک عن غزه قل لهم:
بها شهید، یسعفه شهید،
ویصوره شهید،
ویودعه شهید،
ویصلی علیه شهید
***
اگر از تو درباره غزه سؤال کردند
بگو: در غزه شهیدی است که شهیدی او را بردوش میکشد
و شهیدی از او عکس میگیرد، و شهیدی با او وداع میکند
و شهیدی بر او نماز میخواند…
– جایگاه محمود درویش در جهان چیست؟
باید عرض کنم که او درجهان شناخته شده است و شاعری است که به کمک همسالانش مانند جبرا ابراهیم جبرا، سمیح القاسم و دیگر شاعران فلسطینی و عرب، همواره جهان را از آنچه در فلسطین میگذرد بهخوبی آگاه کردهاند. به کمک همین شاعران بود که اکنون مردمان جهان دریافتهاند که قضیه فلسطین، تنها مسأله منطقه و سرزمینی خاص نیست بلکه فلسطینیان به نیابت از کل مردمان جهان که هر روز یا ذبح روانی میشوند و یا ذبح جسمانی، مبارزه میکنند و میمیرند.
محمود درویش خود فلسطین است
محمود درویش و سایر شاعران این سامان، نهتنها اسرائیل بلکه وجدان کل بشریت را نشانه رفتهاند و در اندیشه بیدار کردن وجدانهایی هستند که آنها را با خواب مغناطیسی، به غفلت افکندهاند.
محمود درویش در حقیقت خود فلسطین است و به قول نزار قبانی«محمود درویش شاعریست که فلسطین در دستان او بالیده است و عظمت یافته است.»
محمود درویش خودش زخم سترگ فلسطین است که هرجا میرود فلسطین با اوست
در مقالهای که به سالها پیش به عربی نوشتهام خاطرنشان کردهام که اگر به قول شاملو شعر را خود زندگی بنامیم، محمود درویش شعرش خود زندگی است. من در آن مقاله شعر محمود درویش را (شعر رئالیسم حماسی) نامیدهام زیرا شعر درویش، بسیار ساده است اما در عین سادگی اغراقهای حماسی او نیز واقعی است و از مقوله صنایع شعری نیست. یعنی واقعی بودن و حماسی بودن ذات شعر محمود درویش است. محمود درویش خودش زخم سترگ فلسطین است که هرجا میرود فلسطین با اوست. به بیان روشنتر محمود درویش یعنی فلسطین؛ همانطور که ما میگوییم حکیم ابوالقاسم فردوسی یعنی خود ایران بزرگ.
سلاحی به نام شعر
– ادبیات چقدر میتواند توجهها را به موضوع فلسطین جلب کند؟
ببینید آنچه نظر بنده است این است که نخستین چیزی که ادبیات و اصولا هنر، بدان نظر دارد این است که: به انسان دلیری و شجاعت زیستن میدهد. بدین معنی که من جهان را با حواس و چشم و گوش خودم تجربه کنم و به کشف جایگاه خود در این جهان شگفتانگیز برآیم. سپس دستاورد خود را به دیگران بدهم و آنچه را آنان از تجربه خود دریافتهاند به من بسپارند.
از نظر من انسان آزاد کسی است که سیاسی باشد. ادوارد سعید، فیلسوف پسااستعماری فلسطین میگفت: «تنها هنرمندان میتوانند به انسان کمک کنند و نقش روشنفکر این است که منتقد قدرت سیاسی باشد و نیز آنچنان بر زبان مسلط باشد که سخنش همواره نامکرر باشد تا بتواند به انسان در راه مبارزهاش برای آزادی نزدیک شود.»
اکنون که باهم سخن میگوییم میدانیم که شاعران و هنرمندان جهان دریافتهاند که ادبیات و هنر قویترین سلاحی است که ملتها در اختیار دارند. زیرا هنر و ادبیات به ویژه شعر کمک میکند تا انسان درک درستی از زمانه و روزگار خودش داشته باشد. میتوانم بگویم شعر امروز عرب و فلسطین تنها یک چیز است و آن احترام به اصل زندگی است. زندگی برای همه. پس شعر امروز جهان و عرب، تقدیرشکن است و نمی گذارد که سران و سلاطین و سرمایهداران، مقدّرات مردم را به دلخواه خود تقدیر کنند و از آنان انسانیتزدایی شود.
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی3 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»