سفر به سرزمینهای دیگر
زن سرخپوش میدان فردوسی
زن سرخپوش، یا یاقوت،(متولد ۱۳۰۵) لقب زنی است مجهول الهویه از اهالی تهران که حدوداً ۳۰ سال، هر روز، ساکت و آرام با لباس، کفش، کیف و جوراب قرمز رنگ در میدان فردوسی و اغلب ضلعِ شمال شرقی آن ایستاده و انتظار میکشید. او تا حدود سالهای ۶۲–۶۱ هر روز به این کار ادامه میداد و به گفته مردم، یکباره از صحنه محو شد. روایات درباره این زن زیاد است و کلاً بر این باورند که او در عشق شکست خورده بود و در انتظار معشوق گم گشته در آن مکان به انتظار میایستادهاست. تنها مستند و تصویری که از آن زن وجود دارد نتیجه مصاحبهای است از مسعود بهنود که در سال ۱۳۵۵ خورشیدی با او انجام داده. خود شخص مصاحبهشونده (زن مشهور به سرخپوش) در مصاحبه چندین بار عاشق بودن و روایتهای گفتهشده دربارهٔ خود را انکار میکند.
آثار هنری به یاد «یاقوت»
- ترانه
رحیم معینی کرمانشاهی ترانهای بنام «تو شهری که تو نیستی خیابون شده خالی» را در وصف زن سرخپوش سرودهاست.
- شعر محمدعلی سپانلو در منظومه «خانم زمان»، با شعری از او یاد میکند. فریدون فروغی نیز ترانه «همیشه غایب» را از زبان یاقوت خواندهاست.
- فیلم مستند اکرم بهرامیان در مستندی به نام «بگذار تا همیشه» به زندگی یاقوت میپردازد.
در سراسر تهران امروز هر از گاهی نمایی از زن سرخپوش میدان فردوسی تهران پخش میشود و کارگردان میکوشد داستان فیلم را با بودن او واگویی کند.
- فیلم کوتاه
آناهیتا نعمتی در فیلم کوتاهی بهنام «مثل همیشه» ساخته محمد حمزهای در نقش این زن سرخپوش به ایفای نقش پرداخت.
- پرفورمنس
به گزارش روزنامه شرق در پنج شنبه ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۰، پنجاه زن با لباس قرمز بر تن، به یاد «زن سرخپوش» در میدان فردوسی تجمع کرده بودند تا با روش فلش مآب و طی یک پرفورمنس یاد او را زنده نگاه دارند. بر طبق اعلام مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ این حضور صرفاً برای تهیه یک برنامه مستند با عنوان پنج عصر میدان فردوسی، به تهیهکنندگی و کارگردانی جابر انصاری و حسینی بودهاست.
نمایش
قصه زندگی زن سرخپوش میدان فردوسی در مرداد ماه ۱۳۹۵ به کارگردانی رضا قنبرزاده فرید با نام <فیشر آباد و دو داستان دیگر > در یکی از سالنهای نمایش تهران به روی صحنه رفت.
خانم زمان، حماسۀ مدرن شهر تهران
محمدعلی سپانلو شاعر، منتقدادبی، مترجم، متولدِ ۱۳۱۹است و تا به حال بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینههای شعر و داستان و تحقیق، به صورتِ تالیف و یا ترجمه، منتشر کرده است. در بیست سالِ گذشته، او به عنوانِ یکی از چند نمایندهی معدودِ ادبیاتِ معاصرِ فارسی در بسیاری از گردهماییهای بینالمللی در اروپا و امریکا شرکت کرده است و گفته میشود که سهمِ بزرگی در معرفیِ ادبیاتِ ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثارِ او تا به حال به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی، و سوئدی ترجمه شده است. نویسندگانِ پیشروِ ایران که گلچینی از آثارِ داستانیِ نویسندگانِ قرنِ بیستمِ ایران، به همراهِ بررسیِ آنهاست، جزوِ منابعِ درسی در بسیاری از دانشگاههای ایران است و تابهحال فروشِ بسیار بالایی داشته است. ضمناً سپانلو از معدود شاعران و نویسندگانِ ایرانی است که در دنیایِ ادبیاتِ غرب نیز شناخته شده است، و توانسته است نشان شوالیهی نخلِ آکادمیِ فرانسه (بزرگترین نشانِ فرهنگی کشورِ فرانسه)، و جایزهی ماکس ژاکوب (بزرگترین جایزهی شعرِ فرانسه) را دریافت کند.
منظومۀ خانم زمان که مجموعۀ شاعرانهای است دربارۀ شهر تهران، از این بابت حائز اهمیت است که برای نخستین بار شاعری با دیدی مدرن لحظات، مکانها، اسطورهها و چهرههای یک شهر را بطور زنده به نقش کشیده است. سپانلو خود در مورد تولد منظومۀ نقلی خانم زمان چنین میگوید:
منظومۀ خانم زمان در واقع نگاهی حماسی و گاه غمنامهوار به شهر تهران است. او همچنین مینویسد تهران مادر بسیار شکیبا و مهربانی است که بدخلقیهای دیگران را تحمل میکند و از کسی هم طلبکار نیست
(منبع)
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند