داستان/ رمان خارجی
دلیل جذابیت مردی به نام اُوِه
جذابیت مردی به نام اُوِه
موفقیت کتاب «مردی به نام اُوِه» اثر مشهور «فردریک بکمن»، نویسندۀ سوئدی، در نخستین تجربۀ او در نوشتن یک کتاب و پس از تجربههای دیگر نوشتن را نباید به بخت و اقبال و حتی استقبال جامعۀ کتابخوان نسبت داد بلکه ناشی از سوژههای متفاوت و سبک نوشتاری خاص خود اوست که در عین سادگی به بیان جزئیات علمی و اجتماعی هم میپردازد و باید اشاره کرد که تجربۀ او در وبلاگنویسی و ثبت امور روزمره منجر به آن شد تا به نوشتن کتاب روی آورد و در همین نخستین تجربه به موفقیتی چشمگیر دست یابد و نقش حمایتی هواداران و همسر ایرانی (ندا شفتی) را نیز البته باید یادآور شد.
«مردی به نام اُوه» در سال ۲۰۱۲ در سوئد منتشر شد و در همان سال ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت و طی ۹ سال پس از آن تاکنون به ۳۰ زبان ترجمه شده تا به رتبۀ اول پرفروشهای سوئد و روزنامه نیویورکتایمز دست یابد. در سال ۲۰۱۶ فیلمی هم با همین عنوان در سینماهای جهان اکران شد و در ایران هم چند ناشر دست به ترجمۀ آن زدند.
اُوه، مردی در آستانۀ سالمندی است که پس از اتفاقاتی میکوشد روند زندگی او از حالت روزمره خارج نشود و در فصول ابتدایی تصمیمی میگیرد که خواننده آرزو میکند موفق نشود ولی در اواسط کتاب حضور یک زن ایرانی فضای داستان و روال زندگی او را تغییر میدهد اما نه از جنس عاشقانههای معمول و آشنای رُمانها.
به سبب همین تفاوت در سبک و نگاه است که میتوان گفت مردی به نام اُوه، به نسل جدید رُمانهایی تعلق دارد که شخصیت اصلی آنها فارغ از پارهای وجوه کاریزماتیک، ملموس و دوستداشتنیاند.
اُوه، مردی میانسال و انزواطلب است و گریزان از جامعه و جوانان و نوگرایی اما با هنر «بکمن» شخصیتی آفریده میشود چندان دوستداشتنی که همه به دنبال یک اُوه در زندگیمان باشیم! با اینکه حسابگر است و به دیگران بیاعتماد و روزها را با تکرار پشت سر میگذارد اما یک ویژگی دارد که او را دوستداشتنی میکند. عاشق است؟ بله. مهربان است؟ بله. مهمتر از اینها اما «حمایتگر» است.
درست است که خود اهل مطالعه نیست اما برای همسرش کتابخانهای میسازد با این توضیح و انگیزه که «کتابهایت باید جایی داشته باشند.» اهل کافه و رستوران و حضور در جمع نیست اما هفتهای یکبار با همسرش به کافه میرود و با خواندن روزنامه خود را مشغول میکند تا همسرش از معاشرت با دیگران و حضور در جمع لذت ببرد. وقتی همسرش در سانحهای بخشی از تواناییهای خود را از دست میدهد، تمام تلاش خود را به کار میبندد تا زندگی عادی او مختل نشود. اگرچه مردی رسمی و سرد و بیشتر ساکت است اما به سخنان همسرش خیلی خوب و دقیق و با علاقه گوش میدهد و در دنیای رنگی او غرق میشود. به بیان دیگر از لذتبردن او لذت میبرد.
آیا ما هم در اطراف خود اُوِه داریم؟ یک غول سرسخت چوبی که وقتی لازم باشد به سوی ما خم شود و یاریمان کند؟
«اُوه»ها اینگونه از زندگی لذت میبرند که لذت و آرامش دیگران را به تماشا بنشینند یا در لذتبردن آنان نقش ایفا کنند؛ آنانی که دوستشان دارند و دوستداشتن را اینگونه تعریف میکنند.
منبع: asriran
جذابیت مردی به نام اُوِه
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران2 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
کودک و نوجوان1 ماه پیش
پرهام طاهرخانی و «ناطور دشت» نوشتۀ سلینجر
-
اختصاصی کافه کاتارسیس3 هفته پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
دوستت دارم بیآنکه بخواهمت…
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
فلسفهای مهربانتر از موفقیت!
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
هنر مدرن از ونگوگ تا پیکاسو
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
«آتش از پشت شیشه» نوشتۀ شهلا حائری: روایتی ایرانی از اسطورۀ اوریدیس و اورفئوس!
-
فروغ فرخزاد2 هفته پیش
و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آبها را میکشد در خویش/ تا تمام دشتها را بارور سازد…