احمد شاملو
«خطابۀ تدفین» شعر و صدای نامیرایِ احمد شاملو
«خطابۀ تدفین» شعر و صدای نامیرایِ احمد شاملو
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکانِ ناهمگون میزاید.
همساز
سایهسانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب.
در هیأتِ زندگان
مردگانند.
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندۀ آتشها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاهِ بلندِ خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفانِ چشمه
کاشفانِ فروتنِ شوکران
جویندگانِ شادی
در مِجْریِ آتش فشانها
شعبدهبازانِ لبخند
در شب کلاهِ درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاهِ پرندگان.
□
در برابرِ تُندر میایستند
خانه را روشن میکنند.
و میمیرند.
منبع
مجموعه اشعار احمد شاملو
نشر نگاه
«خطابۀ تدفین» شعر و صدای نامیرایِ احمد شاملو
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران1 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
کودک و نوجوان4 هفته پیش
پرهام طاهرخانی و «ناطور دشت» نوشتۀ سلینجر
-
گفتوگو1 ماه پیش
مناظرۀ دیدنی «اسلاوی ژیژک» و «جردن پترسون»
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس
-
موسیقی بی کلام4 هفته پیش
دوستت دارم بیآنکه بخواهمت…
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
فلسفهای مهربانتر از موفقیت!
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
خوش به حال روزگار…