مکاتب ادبی
پیش از سمبولیسم (نیمهی دوم قرن نوزدهم)
مکتب پارناس
در سال 1860 پارناس به رهبری لوکنت دو لیل (1818-1894) شکل گرفت. دولیل مترجم آثار هومر و سوفکل و هوراس است و لذا با رمانتیسم و درونگرایی مخالف بود و توجه به آثار کلاسیکها و بزرگان یونان را تبلیغ میکرد. برخی از محققان هم تئوفیل گوتیه را پایهگذار این مکتب میدانند. این نهضت در نیمهی دوم قرن 19 در فرانسه طرفداران بسیار داشت و عکسالعملی در مقابل رمانتیسم ویکتور هوگو و لامارتین محسوب میشد.
به نظر پارناسینها محتوی مهم نیست اما فرم شعر باید عالی باشد. شعر نه لازم است بخنداند، نه لازم است بگریاند، ولی آنچه حتما لازم است این است که زیبا باشد. شعار آنها هنر برای هنر بود. از شاعران این مکتب در فرانسه سولی پرو دهوم، فرانسوا کوپه (که شعر ناتورالیستی هم میگفت)، ژان لاهور، و هریداست. در کشورهای دیگر مثلا انگلستان هم طرفدارانی داشت اما به صورت جدی تلقی نشد.
اصول شعر پارناسینها
- شعر باید زیبا باشد.
- فرمِ عالی
- عدم توجه به قافیهپردازی
- دقّت در انتخاب کلمات
- اعتقاد به اصل هنر برای هنر
- عدم توجه به احساس
هنر برای هنر
نظریهی هنر برای هنر را ظاهرا اولین بار لسینگ در لائوکون مطرح کرده بود. به این معنی که اثر هنری ارزش ذاتی دارد و این ارزش منوط به اهداف و محتوای آموزشی و اخلاقی اثر نیست. این نظریه مخالفانی هم داشت. مثلا در نیمهی دوم قرن نوزدهم گروهی به رهبری سن سیمون معتقد به هنر مفید بودند. اما ویکتور هوگو با آنان مخالف بود و در مقدمهی شرقیات (1829)خود از نظریهی هنر برای هنر دفاع کرد و گفت هنر خدایی است که باید آن را تنها به خاطر خودش پرستید. موضوع خوب و بد وجود ندارد. یکی از جوانانی که به طرفداری از نظریهی هنر برای هنر برخاست تئوفیل گوتیه بود. او در مقدمهی رمان خود مادمازل دو موپن (1835) به این نظریه پرداخت و گفت که هنر خود غایت هنر است نه وسیلهای برای غایتی دیگر و این غایت یا هدف، فقط زیبایی است. زیبایی بیفایده است، اما هرچیزی که مفید است زشت است، (چون نیازهای مادی زندگی آدم را نشان میدهد). شاعر همچون مجسمهساز است و باید کار او عینی و ملموس باشد. در این اشعار عینی شاعر خود را حذف میکند (نشان نمیدهد). این حرف را بعدها تی.اس.الیوت شاعر نامدار قرن بیستم هم به نحوی مطرح کرد و گفت که پیشرفت هنرمند در فدا کردن و قربانی کردن مستمر خود است و شاعر باید در اشعار خود شخصیت خود را حذف کند. گوتیه در مورد بودلر میگوید: « او به هواداری از خودکامگی مطلق هنر برخاست و هرگز نپذیرفت که شعر بایستی هدفی ورای خود داشته باشد، یا اینکه دارای غایتی سوای برانگیختن احساس زیبائی آسمانی_زیبایی به معنای مطلق آن در روح خواننده باشد.
به هرحال شعار هنر برای هنر در نیمهی دوم قرن نوزدهم طرفداران بسیار یافت و یکی از رهبران آن اسکار وایلد نویسندهی معروف انگلیسی است.
زیباییشناسی
جنبش پارناسینها و هنر برای هنر به لحاظ فلسفی ریشه در تفکّر زیباییشناسی دارد. بر طبق این دیدگاه هنر نباید در خدمت اغراض و اهدافی باشد. غایت هنر در خود هنر است و لذا هنرمند نباید هیچ سیاست یا اخلاق با مذهب یا مکتبی را تبلیغ کند. در دورهی رمانتیکها فلاسفه و شاعران و نویسندگانی چون کانت و گوته و شیلر در آلمان همگی همین ایده را تبلیغ میکردند که هنر مستقل است. امانوئل کانت در نقد قضاوت جمالشناسانه به این فلسفه پرداخت و گفت سودمند بودن یا اخلاقی بودن از مسائلی هستند که بیرون از ذات هنر است. این اندیشه در انگلستان و آمریکا و فرانسه هم پیروانی یافت. کالریج در انگلستان و ادگار آلن پو و امرسون در آمریکا از مروجین این اندیشه بودند. در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه (عصر ناتورالیسم) فقط به علم بها میدادند و هنر غیرسودمند و غیراخلاقی را قبول نداشتند و لذا باعث عکسالعملهایی شد. نظریهی هنر برای هنر و مکتب پارناسین تقریبا همزمان با همین جنبش استتیک نو بوجود آمدند. بودلر ( که تحت تاثیر آلن پو بود)، فلوبر ( که سخن از مذهب زیبایی میگفت)، مالارمه همه همین باور را داشتند. مخصوصا باید بر تأثیر این فلسفه بر شاعران سمبولیست تأکید کرد. تأکید استتیک نو بر این بود که چون هنر ربطی به زندگی ندارد لذا ربطی هم به اخلاق ندارد (اسکار وایلد در این زمینه معروف است). هنر فقط باید زیبا باشد. این تفکر در ادبیات منجر به شعر ناب شد. توجه به اساطیر کهن، توجه به فرهنگ قرون وسطی. آداب شوالیگری، توجه به رمانس در آثار پیروان این اندیشه دیده میشود. تأکید بر خلاقیت هنری، مهارت و استادی در آفرینش، توجه به ارزشهای ذاتی ادبیات در آثار معاصران از جمله ییتز و الیوت از همین اندیشه نشأت گرفته است.
منبع
مکتب های ادبی
سیروس شمیسا
نشر قطره
چاپ اول
صص 109-107
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
هر 3 روز یک کتاب1 ماه پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
-
پیرامونِ ادبیات کلاسیک3 هفته پیش
از «حکیم عمر خیام» چه میدانیم؟
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران1 ماه پیش
شبیه به مجتبی مینوی!
-
موسیقی بی کلام4 هفته پیش
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ…