احمد شاملو
جلیل دوستخواه: شاملو، شاعر بیهمتایی که به ارج خود آسیب رساند!
شاملو، شاعر بیهمتایی که به ارج خود آسیب رساند!
… اما شاملو در گسترۀ دیگر کُنشهای اجتماعی و فرهنگیاش مردی پُرمشغله بود و همین انبوهیِ کارها او را به ناسرهگویی و ناروانویسی میکشاند که به پایگاه والای ادبی، هنری و شعری او ناهمخوانی آشکار داشت و همین امر او را به دامگاه «غوغاییان» روزگارش کشاند تا جایی که برخی از آنان، به زعم خود، از او یک «مرشد» و «مُراد» ساخته و به منزلۀ «حواریون» دورهاش کرده بودند و او را به گفتن و نوشتن سخنانی برانگیختند که به هیچروی سزاوار پایگاه والای ادبی و هنری او نبود و مایۀ حیرت و دریغ دوستداران راستین او شد.
یکی از همین «غوغاییان» با اغوای او و برداشتی نادرست از چهرۀ گئومات مُغ در تاریخ روزگار هخامنشیان و نقش اژیدهاک / ضحاک در حماسۀ ایران، به ایراد سخنانی ناروا در دانشگاه برکلی و برداشتی ناسزاوار از گفتار فردوسی برانگیخت و نسبتهایی به حماسهسرای بزرگ ایران داد که دلِ هر ایرانی دوستدار ادب و فرهنگ را به درد آورد و لکۀ سیاهی شد در کارنامۀ درخشان ادبی و فرهنگی گوینده!
نگارندۀ این سطرها در «نامۀ سرگشادهای به احمد شاملو» که در ماهنامۀ کلک (شمارۀ 31، مهرماه 1371) نشر یافت و بازنشر آن در کتابِ ایرانی ماندن و جهانی شدن با عنوان «نقد یا نفی شاهنامه، تحلیلی انتقادی از یک برداشت نادرست» در آستانۀ انتشار است، بدین کنشِ ناسزاوار شاملو اشاره کرد. پس از انتشارِ نامۀ من در کلک، کسی از یکی از همان «حواریون» پرسیده بود: « چرا شاملو پاسخی بدان نامه نداد؟» او گفته بود: «میخواست بنویسد، ما نگذاشتیم!»
با همۀ آنچه دربارۀ این کار شاملو گفته شد، نقش چشمگیرِ او در گسترۀ فرهنگ ایران و جهان از چشم صاحبنظران ایرانی و جز ایرانی پنهان نمانده و ستایشهای سزاواری نثار او شده است؛ از جمله استاد بزرگ، دکتر احسان یارشاطر دربارۀ او چنین نوشتهاند:
«دربارۀ زندهیاد احمد شاملو باید بگویم که من قدر شعر او و آزادیخواهی او را همیشه میدانستم و بهخصوص فریفتۀ صدای گرم و طرز ادای اشعار _چه شعر خودش و چه شعر دیگران_ بودم.»
از میان آنچه جز ایرانیان دربارۀ شاملو گفتهاند، تنها به سخن ادونیس، شاعر عرب _ که خود به «شاملوی شعر عربی» شهرت دارد_ بسنده میکنم:
«این همه محقق و کارشناس در پنجاه کشور اسلامی نتوانستند به عریانی و صراحت شاملوی ایرانی آنچه را که در وضعیت کم و بیش مشابه اجتماعی این کشورها میگذرد بیان کنند. شاملو عقاب بلندپروازی بود که در گسترۀ نگاهش با چشمانی تیزبین، رویدادهای این کشورها را از چند دهۀ پیش نظاره میکرد و با دردمندانهترین و تأثیرگذارترین زبان و بیان ادبی و هنری به وصف درمیآورد.»
شاملو، شاعر بیهمتایی که به ارج خود آسیب رساند!
منبع
مطالب بیشتر
1. همراه با ادونیس و کلارا خانس دربارۀ احمد شاملو
2. گفتوگوی ناصر تقوایی با احمد شاملو و آیدا
3. تأملی در شعر شاملو نوشته دکتر تقی پورنامداریان
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»