پیرامونِ ادبیات کلاسیک
دو خوانش متفاوت فاضلانه و عامیانۀ شعر کلاسیک فارسی
دو خوانش متفاوت فاضلانه و عامیانۀ شعر کلاسیک فارسی
دکتر امید طبیبزاده: چندی پیش یکی از منتقدان معروف سینمایی کشور در برنامهای تلویزیونی، چند بیتی از شاهنامه را قرائت کرد که چون تعدادی از واژهها و عبارتهایِ موجود در آن ابیات را سهواً بهاشتباه خوانده بود، جمعی از مردم زبان به انتقاد او گشودند، و ایشان نیز در نوبت بعدِ همان برنامه اشتباهات خود را پذیرفت و از دوستداران فردوسی و شعر ادبیات فارسی عذرخواهی کردند. اما در این فاصله فرد خوشذوقی نیز در فضای مجازی، برای نمایش نحوه صحیح قرائت آن ابیات، قرائتی از استاد میرجلالالدین کزازی را از همان ابیات در کنار قرائت منتقد مذکور قرار داد و موارد ناصحیح را بهدقت و یک به یک متذکر شد. بنده از مقایسهی این دو خوانش به نکتهی جالب دیگری نیز پی بردم و آن تفاوت کاملاً آشکاری است که از حیث وزن در شیوهی قرائت آن منتقد و استاد کزازی وجود داشت. جالب است که وقتی نظر بعضی دوستان جوان خود را دربارهی تفاوت آن دو خوانش از حیث وزن جویا شدم، در نهایتِ حیرت دیدم که غالب آنان نحوه قرائت منتقد را موزونتر و طبیعیتر و حتی صحیحتر از نحوه قرائت استاد کزازی میدانستند! در واقع آنان قرائت استاد کزازی را نه تنها موزون نمییافتند بلکه آن را با صفاتی چون «جالب» یا «عجیب» یا «قدیمی» یا حتی «متفاضلانه» توصیف میکردند!
شعر کلاسیک فارسی از دیرباز دارای دو وزن با دو خوانش متفاوت فاضلانه (یا افاعیلی یا عروضی)، و عامیانه (یا اتانینی یا تکیهای) بوده است که هر کدام کاربرد خاص و کاربران خاص خود را داشته است. وزن افاعیلی، خاصِ ادبا و شاعران بوده است و مهمترین ویژگی آن این است که مطلقاً نمیتوان آن را با ضربگرفتن یا بشکنزدن دنبال کرد؛ اما وزنِ اتانینی، خاصِ تصنیفسازان بوده است و برخلاف مورد قبلی، ضربگرفتن در حین قرائت یا استماعِ آن کاملاً امکانپذیر است. این دو نوع خوانش و دو نوع توصیف قرنها و بدون هیچ تداخلی در کنار هم وجود داشتهاند (مثلاً برای توصیف افاعیلی یا عروضی این وزن رک. خواجه نصیر طوسی ۱۳۶۹؛ ماهیار ۱۳۸۲؛ و نجفی ۱۳۹۷؛ و برای توصیف اتانینیِ این وزن رک. دهلوی ۱۳۷۹؛ و مخصوصاً آذر سینا ۱۳۹۶).
گرچه به علت تحول زبان فارسی و نابودشدنِ نقشِ واجیِ کمّیت در این زبان، پیوند میان عامل اصلی وزن عروضی که کمّیت باشد، با زبان گفتاری فارسی قطع شده است، این انقطاع باعث نابودی وزن عروضی نشده زیرا طی قرنها سنت ادبی حامی و حافظ این وزن بوده است. اما در چند دههی اخیر به علت ضعیفشدن نقش سنت ادبی در زندگی فرهنگی ایرانیان و به حاشیه راندهشدنِ آن در نظام آموزشی ایران، خوانش تکیهای شیوع بیشتری یافته است، و ادامهی این روند بیگمان سبب میشود که در درازمدت وزن شعر فارسی از وزنی کمّی مبدل به وزنی تکیهای بشود. این تغییر مخصوصاً در میان جوانان چنان رواج و گسترشی یافته است که اگر کسی مانند استاد کزازی شعر عروضی را به وزن صحیح و قدیم آن، یعنی به شیوهای کمّی بخواند، با حیرت به او مینگرند! باید دانست که در خوانش صحیح و قدیم شعر عروضی فارسی، عناصری چون زمان و تکیهی وزنی یا هجای سکوت و ضد ضرب هیچگونه نقشی ندارند و انتظامی که باعث وزن میشود صرفاً به تکرار مقادیر متساوی کمّیتهای «زبانی» مربوط میشود و بس. به همین دلیل نیز وزن شعر کلاسیک فارسی را در کنار وزن شعر عربی و یونانی باستان، وزنی «زبانی» (prosodic) میخوانند. اما چرا دوستان جوان بنده قرائت آن منتقد را موزونتر یا دستکم طبیعیتر از قرائت استاد کزازی قلمداد میکردند؟
وزن اشعار عامیانه در غالب زبانهای دنیا و در زبان فارسی، وزنی «زمانی» (isochronous) است، یعنی وزنی است که انتظام آن به تکرار مقادیری مربوط میشود که از حیث «زمانیِ» مساوی هستند (برای اطلاعات بیشتر دربارهی وزنهای زمانی و زبانی رجوع شود به مقدمهی آروا و آرلئو ۲۰۰۹). به علت کمرنگشدن نقش شعر در زندگی فرهنگی ما ایرانیان، وزن فاضلانهی عروضی رفتهرفته ضعیف شده است و جای خود را به وزن تکیهای داده است که درک آن تقریباً برای هر گوشی میسر است. درکِ وزنِ شعرِ کمّی نیاز به محیطی فرهنگی یا آموزش مدرسی دارد، اما درکِ وزنِ تکیهایِ عامیانه نیازی به آموزش مدرسی ندارد و مردم آن را بهسادگی و صرفاً از محیط زبانی خود فرا میگیرند. اینکه عدهای با حیرت و اعجاب از نحوه قرائت دانشمندانی چون استاد کزازی یا استاد شفیعیکدکنی سخن میگویند، به این علت است که آن شیوهی خوانش آنها را به یاد خاطرهای قدیم در گذشتهای دور میاندازد که یا دیگر وجود ندارد یا به سختی آخرین نفسهای خودش را میکشد.
ممکن است کسی که نگاهی بیطرفانه یا خنثی یا «علمی» نسبت به پدیدههای زبانی دارد، مرگ تدریجی وزن شعر عروضی فارسی را همچون واقعیتی محتوم بپذیرد و حتی بکوشد تا برای توصیف وزن شعر فارسی از مفاهیمی چون تکیهی وزنی یا رکن آناکروز یا هجاهای سکوت پایان مصراع و مانند آن استفاده بکند- کمااینکه چندسالی هم هست که در توصیفهای جدید این وزن، به طور روزافزونی با چنین اصطلاحاتی مواجه میشویم. تو گویی کودکان سی چهل سال پیش که آشنایی چندانی با خوانش عروضی نداشتهاند، حال که خود بزرگ شده و درصدد توصیف وزن شعر برآمدهاند، لاجرم همان تنها خوانشی را که میشناسند توصیف میکنند، و حتی از بیتوجهی عروضدانان گذشته نسبت به مفاهیمی چون تکیه و هجای سکوت و غیره حیرت میکنند! اما بنده در مقام کسی که معتقد است حتی زبانهای نیمهمرده و مرده را هم میتوان احیا کرد، و نیز در مقام فردی که خوانشِ عروضیِ شعرِ فارسی را بخشی از میراث کهن ادبیات و زبان فارسی میداند، ترجیح میدهم با این تغییرِ وزن و تغییرِ توصیفِ متعاقبِ آن مقابله کنم، و از دوستداران شعر و ادبیات فارسی نیز بخواهم تا دستکم از وجود چنین تغییری در خوانش شعر و توصیفهای آن آگاه باشند. اگر در حفظ و تقویت این سنتِ ادبیِ قدیمِ خود نکوشیم، دیری نخواهد گذشت که خوانشِ عامیانهی تکیهای، کاملاً جای خوانشِ فاضلانهی کمّی را میگیرد و وزن زبانی و کمّی شعر فارسی هم از حیث خوانش و هم از حیث توصیف، مبدل به وزنی زمانی و تکیهای میشود.
مآخذ:
آذرسینا، مهدی، ۱۳۹۶، شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)، تهران، سروش.
خواجه نصیر طوسی، ۱۳۶۹، معیارالاشعار، به اهتمام جلیل تجلیل، تهران، جامی (و) ناهید.
دهلوی، حسین، ۱۳۷۹، پیوند شعر و موسیقی آوازی، تهران، مؤسسه فرهنگی-هنری ماهور.
ماهیار، عباس، ۱۳۸۲، عروض فارسی؛ شیوهای نو برای آموزش عروض و قافیه، چاپ ششم، تهران، نشر قطره.
نجفی، ابوالحسن، ۱۳۹۵ وزن شعر فارسی (درسنامه)، تهران، نیلوفر.
Aroui, Jean-Louis and Arleo, Andy (eds.), ۲۰۰۹,
Towards a Typology of Poetic Forms; From Language to Metrics and beyond. John Benjamins Publishing
Company.
منبع sharghdaily
دو خوانش متفاوت فاضلانه و عامیانۀ شعر کلاسیک فارسی
دو خوانش متفاوت فاضلانه و عامیانۀ شعر کلاسیک فارسی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…