موسیقی سنتی
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد…
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد…
بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، بهخنده میگفت
نازنینان را، مهجبینان را، وفا نباشد
اگر که با این دل حزین تو عهد بستی
حبیب من، با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من، ز کینه خستی؟
بیا بَرَم شبی از وفا ای مه الستی
تازه کن عهدی که با ما بستی
به باغ رفتم دمی به گل نظاره کردم
چو غنچه پیراهن از غم تو پاره کردم
روا نباشد اگر ز من کناره جویی
که من ز بهر تو از جهان کناره کردم
ای پری پیکر، سرو سیمین بر، لعبت بهاری
مهوشی جانی، دلکشی اما، وفا نداری
به باغ رفتم چو عارضت گلی ندیدم
ز گلشنات از مراد دل گلی نچیدم
به خاک کوی تو لاجرم وطن گزیدم
ببین در وطن از رفیقانت،
وز رقیبانت، در وطنخواهی چهها کشیدم
شاعر: عارف قزوینی
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد…
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیشجملههایی از آرتور شوپنهاور
-
شاعران ایران3 ماه پیشمتن کامل سخنان محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ خانلری و نیما
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیشایران درّودی و درسهایی از زندگی عاشقانه و شکوفایش
-
تحلیل نقاشی2 ماه پیشدرنگی در نقاشیهای سهراب سپهری
-
موسیقی سنتی3 ماه پیشهنرنمایی همایون شجریان و نگار اعزازی
-
موسیقی کلاسیک2 ماه پیشیک عاشقانۀ آرام از یوهان پاخلبل (Johann Pachelbel)
-
موسیقی بی کلام2 ماه پیشاجرای تازۀ Time شاهکار هانس زیمر (Hans Florian Zimmer)
-
موسیقی بی کلام3 ماه پیشمرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات…
