شعر جهان
عاشقانههایی از هرمان هسه ترجمۀ علی عبداللهی
عاشقانههایی از هرمان هسه ترجمۀ علی عبداللهی
ترانۀ عاشقانه
من گوزن، تو آهو،
تو پرنده، من درخت،
تو خورشید، من برف،
تو روز، من دریا.
از دهان خفتهام شبها
میپَرد به سوی تو، پرندهای زربال
صدایش زیر و پروبالش رنگین،
ترانۀ عشق را برای تو میخواند،
ترانۀ مرا برای تو میخواند.
عاشقانههای هرمان هسه ترجمۀ علی عبداللهی
برای نیون
میخواهی در من درنگ کنی
آنگاه که زندگیام تیره و تاریکست
بیرون ستاره باران است و
همه چیز غرقه در نور
تو بر مدارت میچرخی
کانون حیات را میشناسی
تو و عشق خودت را
برای من چون جانی نیک مینمایی.
در ظلمتم
خبر از ستارۀ پنهان میدهی
با عشقت هستۀ شیرین حیات را
به یادم می آوری.
3)
تا آن زمان که در پی بخت و اقبالی
اما مهیای خوشبختی نشدهای
خواستنیها از آن تو نخواهد بود
تا آن زمان که بر از دست رفتهها، شِکوه میکنی
برای خود مقصدی داری و خستگیناپذیری
نخواهی دانست آرامش چیست.
فقط آن دم که از آرزو چشم بپوشی
دیگر نه هدفی بشناسی، نه خواهشی
و دیگر خوشبختی را به نام نخوانی؛
آنگاه دیگر تندآب حوادث به دلت نمیرسد،
و روحت میآرامد.
بر فراز هیرزو
لمیده زیر کاجهای نقرهای
در یاد گذشتهها
هنگامی که در نخستین ترانۀ کودکیام
عطر همین جنگل میدوید.
آنجا — من غنوده بر خزهها
با آزرم و نشاط کودکی
غرقه در رؤیای دختری باریک میان و گیسو طلایی:
نخستین گل سرخِ حلقۀ گلم.
زمان گذشت، رؤیا، کهنه شد و
از من دور گشت. رؤیای دیگر از راه رسید – !
دیر زمانی است که او نیز بدرود گفت!
5)
باد در بوتهزار و آوای پرنده
آن بالا در بالاترین آبی لطیف
کشتی ابری آرام و مغرور… میراند.
من رؤیای زنی زرین مو میبینم،
من رؤیای جوانیام را میبینم،
آیا بلند آسمانِ آبی و بیکران
گهوارهی اشتیاق من است؟
آنجا که آرام میگرفتم
و گرمِ خوشی
با زمزمهای آرام
چون کودکی
که در آغوش مادرش
منبع
عاشقانههای هرمان هسه
مترجم علی عبداللهی
نشر گلآذین
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…