موسیقی بی کلام
آهنگ This Is Love و اشعاری از گلها همه آفتابگردانند
آهنگ This Is Love و اشعاری از گلها همه آفتابگردانند
قرارداد
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جاگذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو!
من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من
آبرو بده!
من به چشمهای بیقرار تو
قول میدهم:
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم!
صص 24-23
خواب کودکی
در خوابهای کودکیام
هر شب طنین سوت قطاری
از ایستگاه میگذرد
دنبالۀ قطار
انگار هیچگاه به پایان نمیرسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجرههایش
تنها تویی که دست تکان میدهی
آنگاه
در چارچوب پنجرهها
شب شعله میکشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مه آلود
دود
دود…
صص 34-33
گشایش
تو را به راستی
تو را به رستخیز
مرا خراب کن!
که رستگاری و درستکاری دلم
به دستکاری همین غم شبانه بسته است
که فتح آشکار من
به این شکستهای بیبهانه بسته است
ص 37
بیرنگی
اگر نه رنگ،
اگر نه چشموارههای تنگ بود،
کدام خاره سنگ بود
که تاب آبگینه دیدنش نبود؟
کدام کرم پیله بود
که بالِ در هوای گل پریدنش نبود؟
کدام خاره و سبزه و گیاه زرد بود
که آفتابگردان نبود؟
کدام شبنم و حباب
کدام سایه و سراب
که آفتاب سرمدی نبود؟
کدام گل
گل محمدی نبود؟
ص 53
اما همیشه
هرگز
دلم نخواست بگویم:
هرگز
مرگ از طنین هرگز
میزاید
اما همیشه
از ریشۀ همیشه میآید
رفتن
همیشه رفتن
حتی همیشه در نرسیدن
رفتن!
ص 55
عهد آدم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چهشبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم: تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازۀ غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم باهم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هماواز با ما:
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
ص 79
غزل محال
تو قلۀ خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیرممکن و تفسیر تو محال
عنقای بینشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال
بیچارۀ دچار تو را چاره جز تو چیست؟
چون مرگ، ناگزیری و تدبیر تو محال
ای عشق، ای سرشت من، ای سرنوشت من!
تقدیر من غم تو و تغییر تو محال
ص119
آهنگ This Is Love و اشعاری از گلها همه آفتابگردانند
منبع
گلها همه آفتابگردانند
قیصر امینپور
نشر مروارید
چاپ دوازدهم
مطالب بیشتر
- چرا همه قیصر امینپور را دوست داشتند؟
- سرودههایی از قیصر امینپور
- آدمها مثل کتابها هستند: قیصر امینپور
- قیصر امین پور به روایت شاگردانش
- گفتگویی کوتاه با قیصر امینپور
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»