شاعران ایران
آنچه از بیژن الهی به یادگار ماند…
آنچه از بیژن الهی به یادگار ماند…
از بیژن الهی در طول حیات اش اثرِ چندانی به صورت کتاب منتشر نشد و بیشتر آن چه پیش از مرگش از او به چاپ رسید آثاری بود که برخی نشریات، از جمله اندیشه و هنر، در سال های دور از او چاپ کردند. این در حالی است که برخی آثار او قرار بود در دهه 50 در انتشارات «پنجاه و یک» منتشر شود اما آن چه برای این انتشارات، که رویکردی متفاوت و نامتعارف در انتشار کتاب داشت، اتفاق افتاد باعث شد که انتشار بیشتر آثار او سال ها به تعویق بیفتد و بسیاری از این آثار چندسال پس از مرگش منتشر شود.
در سال های اخیر نشر بیدگل آثار بیژن الهی، اعم از ترجمه و تالیف، را به تدریج منتشر کرد و انتشار این مجموعه نوری تاباند بر بخشی از ادبیات ایران که کم وبیش مخفی مانده بود؛ جریانی که به ویژه با کندوکاو در دقایق زبان فارسی و نوعی آشنایی زدایی از عادت های زبانی، نگاهی نو به ادبیات کلاسیک فارسی، به ویژه ادبیات عرفانی، احیاء ظرفیت های نادیده انگاشته در زبان فارسی و پیوندزدن تمامی این ها با ادبیات جهان مشخص می شد و به ادبیات رویکردی نامتعارف داشت.
ازهمین رو گذشته گرایی شاعری چون بیژن الهی نه یک گذشته گرایی فرسوده، آن گونه که در گرایش استادان محافظه کار ادبیات مشهود است، که نوعی نگاه خلاق و نامتعارف به گذشته است که بخشی از آن از شناخت توامان ادبیات کلاسیک و مدرن جهان نشئت می گیرد. ازهمین رو بازخوانی اشعار و ترجمه های بیژن الهی نوعی مواجهه دیگرگونه با سنت ادبی را نیز امکان پذیر می کند و این بازخوانی اکنون که آثار او به صورت مجموعه کتاب هایی در دسترس است بیش از گذشته که بیشتر این آثار در نشریات پراکنده بودند میسر است.
البته ناگفته نماند که پیش از انتشار کتاب های بیژن الهی در نشر بیدگل، نشریه این شماره با تاخیر شماره ای را به بیژن الهی اختصاص داد و گزیده هایی از آثار او را منتشر کرد و مدتی بعد از آن انتشار کتاب های او آغاز شد که شامل اشعار و ترجمه های او بود. از این مجموعه، دو کتاب دیدن و جوانیها به اشعار الهی اختصاص دارد. مجموعه شعر دیدن درواقع شامل چهار دفتر شعر از بیژن الهی است که بیشتر آن ها در اواخر دهه 40 و آغاز دهه 50 سروده شده اند و چنان که داریوش کیارس در یادداشت پایان این کتاب اشاره کرده است، این کتاب قرار بوده در سال 51 در انتشارات «پنجاه و یک» منتشر شود اما این انتشارات در همان سال از ادامه فعالیت بازمی ماند و طبعا کتاب دیدن نیز منتشر نمی شود.
شش سال بعد از این اما، یعنی در سال 57، الهی بار دیگر اقدام به انتشار این مجموعه می کند، اما کتاب باز هم منتشر نمی شود و دیدن این بار هم از انتشار بازمی ماند. نام چهار دفتر شعری که در کتاب دیدن آمده اند عبارتند از: «چارگوش خودی»، «گاهان»، «اتاق علفها» و «علف ایام». اولین شعر کتاب به سال ١٣۴۵ برمی گردد و آخرین شعر هم مربوط به نوروز ١٣۵١ است.
جوانیها، دیگر مجموعه شعر منتشرشده از بیژن الهی است. شعرهای این کتاب قدیمیتر از شعرهای مجموعه دیدن اند و چنان که از عنوان مجموعه نیز برمیآید این شعرها متعلق به روزگار نوجوانی و جوانی بیژن الهی هستند. حلاج الاسرار کتاب دیگری است که در این سال ها از بیژن الهی منتشر شده است و به این ها باید اضافه کرد آن چه را که او از ادبیات غرب به فارسی ترجمه کرده بود و در سال های اخیر در قالب کتاب هایی منتشر شد که از آن جمله می توان به بهانههای مانوس اشاره کرد که ترجمه های الهی است از برخی از متون داستانی، از جمله ترجمه بخشی از رمان در جستجوی زمان ازدست رفته مارسل پروست، که الهی آن را با عنوان «تامل ایام گذشته» ترجمه کرده و این عنوان درواقع برگرفته از مقدمه گلستان سعدی است.
دَرّه ی علفِ هزاررنگ کتاب دیگر بیژن الهی است که آن هم به ترجمه هایی از ادبیات جهان اختصاص دارد. این کتاب شامل ترجمه هایی است از ویلیام شکسپیر، ادگار الن پو، آنتونیو ماچادو، ایپ په کی رو، فرناندو په سوآ، آسیپ ماندلشتام، پل الوار، برتولد برشت، خورخه لوییس بُرخس، ژرژ سه فریس، سالواتوره کازیمودو، رفائل آلبرتی، گونر اکلوف، چزاره پاوه زه، یانیس ریتسوس، کارل کرولو، یوهانس بوبروسکی، واسکو پوپا، آلن رُب-گری یه، زبیگنیو هربرت، سیلویا پلات، کریستف مه کل و پتر هانتکه.
حضور این نامها در کنار هم خود نشان از وسعت دید مترجم و گستره وسیع و متنوع مطالعات و علایق ادبی او دارد؛ گستره ای که از کلاسیک ترین تا مدرن ترین نویسندگان و شاعران جهان را دربر می گیرد.
اشراقها: اوراق مصور آرتور رمبو دیگر کتاب منتشرشده از بیژن الهی در زمینه ترجمه است. اشراقها با مقدمه ای از بیژن الهی درباره آرتور رمبو و همچنین یادداشتی از او در چندوچون ترجمه این شعرها همراه است. این کتاب البته گویا یک بار در سال 62 توسط ناشری دیگر منتشر شده بود اما در چاپ بعدی آن، اشکالات چاپ قبلی تصحیح شده است.
مُستَغلّات هانری میشو نیز از دیگر ترجمه های بیژن الهی است. این کتاب چنان که داریوش کیارس در یادداشت پایانی چاپ جدید آن اشاره کرده است در سال 53 آماده انتشار بوده است اما در آن سال منتشر نمی شود و چندسال بعد در سال 59 با عنوان ساحت جَوّانی منتشر میشود که البته بیژن الهی کمی بعد نام آن را به مُستَغلّات تغییر می دهد و کتاب در سال های اخیر با همین عنوان و تصحیح چند غلط چاپی و اعمال برخی تغییرات در نشر بیدگل تجدیدچاپ می شود.
ترجمه مُستَغلّات با دو مقاله از ریچارد المن و ژرژ پوله همراه است. فریدریش هُلدِرلین دیگر شاعری است که بیژن الهی شعرهایی از او را به فارسی ترجمه کرد. این ترجمه ها نیز در سال های اخیر در کتابی با عنوان نیتِ خیر به چاپ رسیده است.
منابع: شرق/ bidgolpublishing
آنچه از بیژن الهی به یادگار ماند…
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»