با ما همراه باشید

لذتِ کتاب‌بازی

بخش‌هایی از رمان دل به من بسپار

بخش‌هایی از رمان دل به من بسپار

بخش‌هایی از رمان دل به من بسپار

 

بخش‌هایی از رمان دل به من بسپار

چیزهای کوچک همیشه بزرگترین شگفتی‌ها را در خود دارند: جهان‌هایی ناپیدا که به یکباره در یک روز آشکار می‌شوند. یک صخره، از ابتدا تا همیشه یک صخره است. اما یک درخت، در ابتدا یک دانه است؛ و یک انسان، پیش از این، یک تودۀ فشردۀ سلولی بوده است.

بزرگترین برنامه‌ها و طرح‌ها در ابتدا در محدودۀ کوچک ذهن قرار دارند، یک ایده‌اند.

وقتی به این نکته پی بردی، می‌فهمی که باید همیشه مراقب چیزهای به ظاهر کوچک و ناچیز باشی.

ص 9-10

 

من برای احساس زنده بودن، باید غم می‌خوردم و درد می‌کشیدم، چیزی که در رگ‌هایم مثل هموگلوبین جریان داشته باشد. تنها راهی که بگویم زندگی می‌کنم، همان بود. می‌دانستم مثل یک اسید است، زهر است، یک مادۀ مسموم‌کننده است، حدس می‌زدم که درون مرا ضایع می‌کند_ تمام چیزهایی را که دست می‌زدم، آلوده می‌کرد_ ولی قادر نبودم از آن پرهیز کنم. نیکی و منطق به آن اندازه نیرومند نبودند، احساسی بودند نرم و یکنواخت، بدون هدفی معین.

خوب بودن به چه درد می‌خورد؟ زندگی کردن مثل عروسک‌ها؟ زیستی همانند یک گونی سیب‌زمینی، قربانی‌هایی عاجز، بازیچۀ اراده‌ای مافوق خودت؟

ص 22

 

ترس

مرا از هیولا وحشتی نیست.

مرا از آدمکشان نیز وحشتی نیست.

من از تاریکی نمی‌ترسم

یا که از سیلاب، از توفان.

من از فرجام کار یا از مرگ نمی‌ترسم

نمی‌ترسم اگر عشقی در میان نیست.

هراس من تنها

از دستان کوچک توست

آن دم که در تاریکی دست مرا می‌جوید،

از نگاه خیره اما مهربان توست

آن‌گاه که سر بالا می‌کنی و می‌پرسی چرا؟

ص 136-137

 

به تو می‌گفتم: «اگر برگ‌ها به زمین می‌ریزند حتما دلیلی وجود دارد، طبیعت که مثل بشر احمق نیست. آنچه را که تو علف هرز می‌نامی، خودشان آن را هرزه نمی‌دانند، تو در مورد آن‌ها این‌گونه قضاوت می‌کنی. آن‌ها خودشان را مثل سایر گل‌ها و سبزه‌ها فرض می‌کنند.»

یک روز هم دیوانه‌وار فریاد زدم: «تو قلب باغچه را نمی‌بینی، تو قلب هیچ چیز را نمی‌بینی!»

ص 146

 

به چه چیزی باور داری؟ برای چه زندگی می‌کنی؟ هر بچه‌ای که به دنیا می‌آید، باید نوشته‌ای به دستش بدهند که این دو سؤال رویش نوشته شده باشد. سؤالاتی که با او منتظر جواب می‌مانند و آنگاه زمانی که زندگی‌اش به آخر رسید و آمادۀ مرگ شد، بازهم نوشته‌ای با همان دو سؤال او را همراهی می‌کند.

ص 174

 

هر انسانی اگر در طول عمرش حتی یک شب بی‌خواب مانده باشد، می‌داند که آن بی‌خوابی از سر بیماری نیست، از جانش ریشه می‌گیرد، زیرا در میان موجودات تنها اوست که می‌تواند از خود سؤال کند.

به چه باور داری؟

می‌شود به خیلی چیزها باور داشت، به اولین چیزی که با آن برخورد می‌کنی. مثلاً وقتی یک بچه حریره‌بادام می‌خورد، با آنکه هنوز غذای دیگری را نچشیده، فکر می‌کند بهترین غذای دنیا همان است؛ یا وقتی جوجه‌ای در مقابل یک گربه سر از تخم بیرون می‌کند، او را مادر خود می‌پندارد و از او تقاضای غذا می‌کند.

اما تو می‌توانی یک عمر حریره‌بادام بخوری و زمانی هم می‌توانی از آن دست بکشی، جوری که از چهره‌ات بتوان خواند: حریره‌بادام هرگز.

ص 174-175

 

من بین کتاب و زمین، خاک زمین را انتخاب کردم. چون در آن صفحات چاپ شده فقط سؤالاتی وجود داشت، درحالی‌که در مزارع، زندگی بود و زندگی ادامه داشت، آن‌هم به سادگی.

ص 179

 

امروزه نظرات نامربوط و کم‌وبیش احمقانه‌ای، بر سر زبان‌ها افتاده است. می‌گویند که برای احساس سعادت، بچه‌ها باید صاحب همه چیز باشند، باید زبان خارجی یاد بگیرند، با کامپیوتر بازی کنند و …من اغلب در این مورد با زوج‌هایی جوان گفت‌وگو می‌کنم، آن‌ها هم در جوابم می‌گویند که من عقایدی قدیمی دارم، شاید هم اندکی میل به آزار دیگران داشته باشم. آن‌ها درک نمی‌کنند که برای پاگذاشتن به سفر، باید دلت برای چیزی تنگ شده باشد. اگر من این نهال‌ها را در سایه قرار دهم، آن‌ها با تمام نیرو سعی می‌کنند دوباره در معرض آفتاب قرار گیرند. سلول‌های رشدشان در جهتی تکثیر می‌شود که روزنۀ نوری وجود دارد و وقتی این مهم را انجام دادند، مسلماً نهال ما قوی‌تر از گذشته خواهد بود؛ چون در برابر شرایط مختلفی پایداری کرده است.

گیاهان حساس یا بچه‌هایی که لوس شده باشند فقط یک راه در برابر خود دارند: جاده‌ای از خودبینی.

ص 196-195

 

عشق مثل همان پل معلقی است که به روی پوچی‌ها آویزان شده و باید از آن عبور کرد.

ص 218

 

مطالب بیشتر

  1. معرفی کتابِ دل به من بسپار/ تامارو
  2. بخش‌هایی از رمان وقتی نیچه گریست/ اروین یالوم
  3. قسمت‌هایی از رمان مسئلۀ اسپینوزا/ یالوم
  4. قسمت‌هایی از کتاب زوربا اثر نیکوس کازانتزاکیس
  5. بخش‌هایی از رمان سقوط/ آلبرکامو
  6. بخش‌هایی از رمان مهمانی خداحافظی/ میلان کوندرا

 

 

برترین‌ها