لذتِ کتاببازی
نگاهی به نقاشی پسر انسان اثر رنه مگریت
نگاهی به نقاشی پسر انسان اثر رنه مگریت
«پسرِ انسان» اثر «رنه ماگریت» نقاش برجستهی بلژیکی است. خود وی دربارهی این اثر میگوید: انسانها به خوبی اسرارشان را پنهان میکنند. اما از آنجا که ما معتقد به مرگ مولف هستیم و اینکه اثر در ارتباط عاطفیای که با مخاطب پیدا میکند لایههای دیگری میتواند داشته باشد، به زوایای دیگر این اثر دقت میکنیم.
در برداشت اول یک انسان معمولی با لباس رسمی بیرون ایستاده و یک سیب سبز که برگهایی هم هنوز روی آن قرار دارد صورتش را پوشانده علاوه بر نظر خود مگریت که پنهان کردن خودش و رازهایش است میتوان پرسید اما چرا سیب؟ همه میدانیم سیب اساطیریترین میوه است و داستان آدم و حوا را به ذهن متبادر میکند بنابراین میتوان چند برداشت دیگر از این نقاشی داشت. اول اینکه اساطیر چهرهی انسان را پوشانده است. یعنی با وجود اینکه انسان وارد مرحلهی مدرنتری شده ولی تنها لباسهایش فرق کرده بلکه همچنان دنبال همان دغدغههاست که انسان نخستین بود.
این نقاشی فیلم «اودیسهی فضایی» کوبریک را نیز فراخاطر میآورد. زیرا آن هم نشان داد همانطور که میمونها یاد گرفتند استخوانها را برای دفاع از خود پرتاب کنند و اینگونه سلاح کشف شد امروزه نیز انسان سفینهها را به فضا پرتاب میکند. هرچند انسان ظاهرا پیشرفته شده است اما در ماجرای پرستش و نوع ترسی که از ناشناختهها دارد هنوز بدوی است. بنابراین مگریت نیز همین را میگوید ما هنوز پشت اساطیر پنهان شدهایم و چیزی فراتر از یک انسان بدوی با همان دغدغهها نیستیم. (فقط ظاهرمان امروزی است)
برداشت دیگری که میتوان داشت اینکه پشت سر فضایی از ابدیت است دریا و آسمان گویی با هم یکی شدهاند و پیش رو اساطیر (سیب) است. میتوان گفت انسان حرکتی از ابدیت به اساطیر است. زیرا تلاش اساطیر این بوده که جهان را به صورت قابل فهم و شناخته دربیاورد و درآن تقدس نقش مهمی داشته است. بنابراین انسان سفری از ازل و آبی به سبز و تقدس است.
جالب است که در فیلم اودیسهی فضایی نیز انسان درنهایت به «جنین ستارهای» تبدیل شد که در خود حسی از معصومیت و تقدس دارد. در برداشت دیگر میتوان گفت تنها شناختی که ما از آدمها میتوانیم داشته باشیم از صورتکهای ایشان است. یعنی ما به آن شاخصههایی در آدمها واقفیم که خود نشان میدهند نه آنچه که واقعا هستند.
نگاهی به نقاشی پسر انسان اثر رنه مگریت
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند