با فلسفه
برشهایی از کتاب غروب بتها
برشهایی از کتاب غروب بتها
خود را سرزنده نگاه داشتن در گیر و دار یک کار دلگیر و بیاندازه پر مسئولیت، کم هنری نیست: و البته، چه چیزی ضروریتر از سرزندگی؟
کاری که شادمانی در آن دست اندر کار نباشد هرگز درست از آب درنمیآید. تنها دلیلِ نیرومندی سرشاریِ نیروست.
(دیباچه کتاب)
***
جنگ آوری همواره شگرد بزرگ [شفابخشی] جانهاییست بسی به درون گراییده و به ژرفی رسیده. در زخم زدن نیز نیروی شفابخش هست. این نکته پردازی که سرچشمهاش را از چشم کنجکاویِ دانشورانه پنهان نگاه میدارم، دیری شعار من بوده است:
با زخم زدن جانها میبالند، مردانگیها میشکفند.
***
تنآسانی سرچشمۀ هرگونه روانشناسیست. چه گفتید؟ یعنی که روانشناسی هم از رذیلتهاست؟
***
برای تنها زیستن یا حیوان میباید بود یا خدا. این گفتۀ ارسطوست و مورد سوّم را از قلم انداخته است: هر دو میباید بود: یعنی فیلسوف…
***
بله؟ بشر همانا یکی از خطاهای خداست؟ یا خدا همانا یکی از خطاهای بشر؟
***
از درسهای دانشکدۀ جنگ زندگی: آنچه مرا از پای درنیندازد قویترام میسازد.
***
یاور خود باش تا همه یاور ات باشند. [نخستین] اصلِ نوع دوستی.
***
از کردههای خویش هیچ هراسان مباش و بیسرپرستشان مگذار! پشیمانی کار پسندیدهای نیست.
***
بله؟ در جست و جویی؟ دلات میخواهد خود را ده برابر و صد برابر کنی؟ به دنبال پیروانی؟ پس به دنبال صفرها بگرد!
***
کرم زیر پا رفته زیرکی به خرج میدهد و دور خود حلقه میزند تا مبادا دوباره زیر پا برود. به زبان اخلاق: این یعنی فروتنی
***
نفرت از دروغ و ریا هم از سر حسّ شرف میتواند باشد هم از سرِ ترس: زیرا خدا فرموده است که دروغ نباید گفت: [چنین کسی] ترسوتر از آن است که دروغ بگوید…
***
شادمانی چه کم مایه میخواهد! نوای یک نی انبان و بس. بی موسیقی زندگی که زندگی نبود! آلمانیها گمان میکنند که خدا هم آواز میخواند.
***
فرمول من برای شادکامی: یک آری، یک نه، یک خط راست، یک هدف…
منبع
غروب بتها
فردریش نیچه
ترجمه داریوش آشوری
نشر آگه
مطالب مرتبط
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران1 ماه پیش
شبیه به مجتبی مینوی!
-
پیرامونِ ادبیات کلاسیک4 هفته پیش
از «حکیم عمر خیام» چه میدانیم؟
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ…
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات
-
شاعران ایران3 هفته پیش
دربارۀ بیژن الهی…