یادداشت
برای همایون شجریان
عاشقانهای برای همایون شجریان
امروز به دنیا آمد تا فرشتۀ نگهبان ارزشها و زیباییها باشد.
متشکرم که تو هستی که با صدایت و نوع موسیقی پرمعنایی که رواج میدهی، معیاری باشی برای هنر ناب.
متشکرم که اعتماد و امیدی برای تمام آنها که هرگز به کم راضی نمیشوند و سختپسندند.
صدای تو را باید هر روز پوشید و با آن رقصید.
صدایت را باید برداشت و به زمستان برد و حیات را با خودرو ترین هارمونیها شگفتزده کرد.
صدایت را باید کاشت و زمین را از سترون درآورد.
صدایت را صوفیان چرخزن سماع میکنند
صدایت گرمای زیر پر پرندۀ مادر است.
صدایت امنیت و باروری دوباره است، لحظۀ زلال رویش و جوشش.
صدایت همان «ای نمیدانم» سرودههای قیصر
و همسایگی با مسحورکنندهترین عطرهاست…
نادرترین رنگها را دارد صدایت…
متشکرم از تو که با وقاری و به هنرمند بودن وزن و شأن میدهی.
متشکرم از تو که دلگرممان میکنی به وجودِ عظمت، به نمردنِ زیباییها و اصالت.
متشکرم که موفقی، که دستاوردهایت نشانۀ موفقیت نسلی است که هنوز به بزرگیها و تعالی باور دارد.
وقتی تو را مینگرم، وقتی روزی دهها بار صدایت را مینوشم، یاد فروغ میافتم و
آخرین نشانههای آن مذهب شگفت که میگفت.
آری، تو آخرین نشانههای همان مذهب شگفتی.
تو سرود ششم و هوای تازۀ بامدادی.
تو ارغوان ابتهاج و مرغ آمین نیمایی.
صدای پای آب سهرابی و دریچۀ اخوان ثالث…
تو درخت ساکورایی و «مسیح مادر»…
تو علائم حیاتی جهانی.
نبضی که در به کمارفتهترین دوران میزند و خبر از شگفتآوری و نموّ زندگی میدهد.
نمیدانم چه بخوانمت صدای وارسته که نمیگذاری شعرهای قیمتی
زیر خروارها فراموشی خاموش بگیرند.
صدای تو هستیبخش آثار بزرگ است.
تو مینوی و پاک
آمدنت مبارک روحِ اهورایی
آمدنت مبارک مرد سترگ.
بودنت بر ما شادباش پایتختِ طاهر ِ آواز.
بر ما که زیر گنبد میناکاری شدۀ صدای تو
سقفی از اثیریترین درختها را بر سر داریم.
در پایان،
تنها شعری که دلم میخواهد به تو تقدیم کنم
سرودهای از «قیصر امینپور» است:
«من از عهد آدم، تو را دوست دارم
از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم»
برای همایون شجریان
مطالب بیشتر
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران4 هفته پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
«آتش از پشت شیشه» نوشتۀ شهلا حائری: روایتی ایرانی از اسطورۀ اوریدیس و اورفئوس!
-
فروغ فرخزاد4 هفته پیش
و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آبها را میکشد در خویش/ تا تمام دشتها را بارور سازد…
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
درسی از «احسان یارشاطر» برای زندگی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از نامههای «صادق هدایت» به حسن شهیدنورایی
-
موسیقی سنتی1 ماه پیش
اشعاری از «عطار نیشابوری» با صدای محمدرضا شجریان
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
کاش تبر برادری کند…