انتقاد
سفرنامۀ طنزآلود_انتقادی «احمد شاملو» در حمایت از زبان فارسی
چاپ چهارم کتاب «روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقه امریغ» که در واقع سفرنامه غیرشخصی احمد شاملو به آمریکا نوشته شده در سالهای ۶۸ و ۶۹ است، عرضه شد. این کتاب که چاپ نسخت آن در شمارگان ۳۳۰۰ نسخه و با بهای ۷۰۰۰ تومان، دیماه (1393) از سوی انتشارات کتاب مازیار وارد بازار کتاب شد و در کمتر از یک هفته به چاپ دوم رسید، حالا برای چهارمین نوبت و این بار در ۲۰۰۰ نسخه چاپ و راهی بازار نشر شده است.
شاملو، خود در مقدمه این سفرنامه درباره آن نوشته است: کسانی گمان بردهاند انگیزه نگارش «سفرنامه» که طی سالهای ۶۸ و ۶۹ در آمریکا نوشتم، در واقع پاسخ گفتن به تُرهاتی بوده که نشریات فارسی ایرانیهای مهاجرِ آن دیار پس از سخنرانی من در دانشگاه «برکلی» نوشتند. حقیقت این است که نه، آن تُرهات لایق پاسخگویی نبود. من همیشه بر این اعتقاد بودهام که خودکامهگانِ حاکم بر ایران یکی از دیگری سفیهتر بودهاند و همیشه به دل داشتم بر تاریخِ این حاکمان نظریهیی بنویسم و این فرصت در آمریکا دست داد.
در ادامه این مقدمه آمده است: دوستانی که سفرنامه را پیش از چاپ آن خوانده بودند، به جز همسرم که ابتدا از نگارش آن خشنود نبود، همه آن را نوشته موفقی ارزیابی کردند اما پس از بازگشت به ایران هنگامی که برای بستنِ این پرونده به یکی از سفرنامههای مظفرالدین شاه به فرنگ و «روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه» نگاه مجددی انداختم، به این نتیجه رسیدم که در نظیرهسازی خود به هیچوجه توفیق نیافتهام: سفاهت حاکمان تاریخی ما دایرهئی کهکشانیست نه محدودهیی چنان بسته و محدودهیی چنان بسته و محدود که من در «روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقه امریغ» تصویر کردهام!
شاملو همچنین نوشته است: بینش محدود من مانعِ آن شده است که این فضاحت ناب را به نمایش بگذارم حال آنکه خودِ آن موجودات تاریخی توانستهاند اوج بلاهت را با نبوغ غیرقابل وصفی در صفحات تاریخ مکتوب ایران به ثبت برسانند. برای همه خوانندگان این نوشته مقدور نیست «روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه» را که گزارش روز به روز حوادث دربار ناصرالدین شاه است، بخوانند، این است که من اینجا برای نشان دادن عدم موفقیت خود در این نظیرهسازی سطوری از آن روزنامه را با مختصر اصلاحاتی در عبارات شاهد میآورم.
وی در سخنرانی خود در دانشگاه برکلی در آبان ۶۸ نیز درباره سفرنامه آمریکا گفته بود: البته ای یک سفرنامه شخصی نیست، بلکه از زبان یک پادشاه فرضی، احتمالاً از طایفه منحوس قاجاریه روایت میشود، تا برخورد دو جور تلقی و دو گونه فرهنگ و برداشت اجتماعی برجستهتر جلوه کند. و اینکه قالب طنز را برایش انتخاب کردم، جهتش این است که جنبههای انتقادی رویدادها را در این قالب بهتر میشود جا انداخت.
این کتاب شامل بخشها و فصول متعددی است ذیل عناوینی مانند: گزارش روز به روز، ذکر معموه مشهوره برقلی، الله صفا، در وجه تسمیه ولایت قالیفورنیا، تکمله در شکایت از کجتابی روزگار غدار، پارهای افاضات تاریخی که حتماً یادمان باشد بدهیم به آب طلا بنویسند، فصل اندر باب اینکه جواب های هوی است، تفضل الهی شاخ و دم ندارد، زبان سعدی علیهالرحمه داشت از دست میرفت که بحمدالله…، به قبر پدرش خندیده که گفته شاهنامه آخرش خوش است! و اوضاع مملکت قاراشمیش است.
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب4 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
کارگردانان جهان1 ماه پیش
باید خشم را بشناسی بیآنکه اسیرش شوی
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند