نمایشنامهنویسان
نگاهی به زندگی و آثار «هارولد پینتر»
هارولد پینتر در دهم اکتبر 2005 پا به هفتاد و پنج سالگی گذاشت و سه روز بعد جایزهی نوبل ادبیات را دریافت کرد. این در حالیست که تأثیرات سیاسی موجب شده بود نوبل 1998 از آنِ او نشود. هارولد پینتر منتقد سیاسی رکگو و بیپردهای است. این نویسنده و فعال سیاسی پرکار تاکنون آثار ارزشمندی برای تآتر، سینما، رادیو و تلویزیون خلق کرده است. در سال 2003 تأثیر جنگ عراق بر پینتر موجب خلق مجموعه شعری به نام جنگ شد که جایزهی ویلفرد اوِن را از آن خود کرد.
پینتر در فوریهی 2005 با ایجازی که از ویژگیهای زبان اوست بازنشستگی خود را از نمایشنامهنویسی اعلام کرد:« گمانم دیگر نمایشنامهای ننویسم. اما به نوشتن شعر ادامه میدهم. 29 نمایشنامه نوشتهام. کافی نیست؟» و اضافه کرد: «به فرم تازهای رسیدهام و تا لحظهی مرگ به نوشتن ادامه میدهم.»
هارولد پینتر پسر یک خیاط یهودی است و در سال 1930 در هکنی لندن به دنیا آمده است. محیط کودکی و نوجوانیاش خشن و پر کشمکش بود؛ جمعی یهودی، از پناهندگان روسی گریخته از جنبشهای ضد یهودی گرفته تا فراریان اردوگاههای هیتلری در این ناحیهی لندن گرد آمده بودند.
هارولد عملا با جنگ و اثرات تبعیضنژادی درگیر بود، داستانهای دلخراشی از زندگی و رنجهای یهودیان در آلمان هیتلری میشنید و به خاطر تهدید نئونازیستهای انگلیسی راه مدرسه تا خانه را با وحشت طی میکرد؛ وحشت و تهدیدی که بعدها از درونمایههای اصلی نمایشنامههایش شد. در نوجوانی، برای مجلههای محلی شعر مینوشت و در آغاز جوانی، در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک و نیز در آموزشگاه مرکزی درام و سخنوری مشغول تحصیل شد؛ ولی خیلی زود برای بازیگری صحنه از آن جا بیرون آمد و به همراه «گروه شکسپیر» به اطراف ایرلند سفر کرد و پیش از آن که تصمیم بگیرد نمایشنامهنویس شود، سالها در یک گرو نمایشی ایالتی بازیگری کرد.
پینتر از سال 1957 شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. ایدهی نخستین نمایشنامهاش را برای دوستی در دپارتمان درام دانشگاه بریستول گفت. ایده چنان مورد پسند قرار گرفت که از او خواستند نمایشنامه را بنویسد. اما مشکل پینتر این بود که تنها یک هفته فرصت داشت، به همین دلیل به دوستش خبر داد بهتر است مسئله را فراموش کند. با این وجود، در عرض چهار روز نمایشنامهی اتاق را نوشت. در این نمایشنامه، انگیزهی عمل در یک موقعیت واقعی حذف میشود تا جوّی از تهدید و تعلیق به وجود آورد. به این ترتیب، شخصیتها در سردرگمی این تهدید تا مرز ازهمگسیختگی روانی پیش میروند. پینتر در همین سال، در نمایشنامهی تک پردهای مستخدم ماشینی، سبکش را با افزودن عنصر طنز کاملتر کرد.
همان نخستین نمایشنامه یعنی اتاق، موجب ایجاد سبک تازهای در نمایشنامهنویسی شده بود؛ سبکی که به نام خود پینتر (پینترسک) ثبت شده است.
اتاق، جشن تولد و مستخدم ماشینی، سه نمایشنامهی نخست پینتر، به کمدیهای تهدید معروفاند و از آن جا که بیشتر نمایشنامههای بعدیاش نیز دارای همین ویژگی هستند، به طور کلی از آثار اصیل یا اقتباسی پینتر، با عنوان کمدی تهدید یاد میشود. این نمایشنامهها مثل یک واحد ارگانیک به هم مربوطاند و انگار هر نمایشنامه چه از نظر تکنیک و چه به لحاظ درونمایه، کاملکنندهی اثر پیش از خود است. به همین دلیل برای بررسی یک اثر پینتر به ناچار باید به سراغ آثار پیشین این درامنویس نیز رفت.
هرچند سادگی و روانی از ویژگیهای سبک پینتر است ولی بازیهای زبانیِ پینتر با واژگان، عبارات، اصوات و نیز معانی دو پهلوی آنها کم نیست. دیالوگ پینتر نشان دهندهی مشکلات ذاتی آدمی در ایجاد ارتباط زبانی است. او در جست و جوی لایههای معنیداریست که به وسیلهی مکث و سکوت به وجود میآید.
آنتوان چخوف نخستین کسی بود که در نمایشنامههای خود بر استفادهی خلاقانه از سکوت تأکید کرد، سپس ژان ژاک برنارد، درامنویس فرانسوی در سال 1920 عملا تاتر سکوت را به وجود آورد. برنارد معتقد بود که با حرف و کلام نمیتوان تمام آنچه را که در یک گفت و گو رخ میدهد نشان داد.
پینتر در دیالوگهایش معتقد به دو نوع سکوت است، یکی همان مکث و دیگری طغیانی که از طریق فوران جملات پشت هم نشان داده میشود. در جشن تولد، بازگشت به خانه، در خفیف و خیانت، جملاتی که سیلابوار بیرون میریزد گویی نوعی دفاع فردیست در برابر تهدیدی که صورت گرفته.
برخی پینتر را اگزیستانسیالیست میدانند، عدهای تاتر او را همراه تاتر بکت و یونسکو ادامهی تاتر ابسورد (تاتر پوچی یا معناباخته) و گروهی او را به سان ژان ژنه و آدامف میدانند، همسو با نویسندگانی که موج نوی فرانسه را در زمینهی تاتر آفریدند. پینتر خود را تحت تاثیر کافکا و نیز متاثر از بکت میداند. و مثل هایدگر انسان را در رویارویی با خود و جهان، مضطرب و هراسناک و دنیای بیرون را دلهرهآور و تهدیدکننده میشناسد. آدمهای پینتر در محلهای امنی شبیه به رحم مادر پنهان شدهاند و دنیای بیرون و دیگران تهدیدی برای تصاحب این دنیا و بیرون راندن آنها از این محل امن هستند.
برخلاف بازیهای زبانی بسیاری که در بیشتر نمایشنامههای پینتر میبینیم، به ندرت پیش میآید که با پیچ و خمهای زمانی و بازی با عنصر زمان رو به رو شویم. ولی پینتر در درامِ خیانت اوج هنر خود را در استفاده از کارکردهای هم زبان و هم زمان برای عمق بخشیدن هرچه بیشتر به کنش شخصیتها نشان میدهد. داستانِ خیانت در یک فاصلهی زمانی نه ساله رخ میدهد. در آغاز صحنهی نخست نمایشنامه نوشته شده، سا 1977 و در آغاز فصل پایانی 1968 یعنی نمایشنامه یک روند معکوس زمانی را طی میکند تا خواننده به عمق علل و انگیزهی کنشهای شخصیتها و حوادث پی ببرد و در نتیجه، درک صحیحی از پیآمدها داشته باشد. در طول نمایشنامه تاریکی یا افتادن پرده وجود ندارد و بیننده یا خواننده در سیلاب زمان پس و پیش میرود: این تمهیدی کاملا پروستیست. وقتی به یادآوریم که پینتر در سال 1974 فیلمنامهای بر اساس رمان هشت جلدی مارسل پروست(در جست و جوی زمان از دست رفته) نوشت که نام پروست به خود گرفت اما هرگز ساخته نشد، عمق این پس و پیش شدن در زمان را بهتر حس میکنیم. تأثیر پروست بر پینتر آنقدر بود که در سال 2000 نمایشنامهی یادآوری خاطرات گذشته را نوشت که عنوان انگلیسی در جست و جوی زمان از دست رفته است و به این ترتیب کاری را به پایان رساند که بیست و شش سال پیش آغاز کرده بود.
هارولد پینتر در خیانت، مثل خاکستر به خاکستر، از یک شگرد پروستی دیگر هم استفاده کرده است: خاطره. او راهی یافته تا خاطره را دراماتیکتر کند و نقش فعالتری به آن بدهد. به این گونه، مخاطب در تجربهی ذهنیِ شخصیت دراماتیک نمایش شریک میشود و تکههای پراکندهی خاطرات گذشته را با آمیزهای از شوق و حسرت در کنار هم میچیند. انگار فقط آدمها نیستند که به هم خیانت میکنند، زمان هم به نوعی در این خیانت سهیم است. همچنین گویی این رفت و برگشتهای زمانی، برای بازپسگیری گذشتهای از دست رفته و پیگیری یک جریان انسانیست تا سرچشمهی فساد و تباهی به شکل عمیقتر و مؤثرتری نشان داده شود.
منبع
خیانت و دو نمایشنامهی دیگر
هارولد پینتر
ترجمه شعله آذر
نشر نیلا
خلاصهای از صص119-127
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 ماه پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
کارگردانان جهان1 ماه پیش
باید خشم را بشناسی بیآنکه اسیرش شوی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
پیرامونِ ادبیات کلاسیک3 هفته پیش
از «حکیم عمر خیام» چه میدانیم؟
-
تحلیل نقاشی4 هفته پیش
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»