نامههای خواندنی
بخشی از یک نامۀ «فریدریش نیچه»
بخشی از یک نامۀ «فریدریش نیچه»
اینجا دریاست، اینجاست که میتوانیم شهر را فراموش کنیم…
اینک همهچیز آرام است! دریا رنگپریده و مواج آنجا غنوده است و نمیتواند سخن بگوید. آسمان بازی شامگاهی و خاموش خود را با سرخ و زرد و سبز آغاز نهاده است و نمیتواند سخن بگوید. صخرههای کوچک و باریکههای سنگ که تا قعر آب فرو میروند… هیچیک نمیتوانند سخن بگویند. این سکوت پر هیبت که ناگاه بر ما چیره میشود خوشایند و هولناک است، دل در برابر آن به وجد میآید… کمکم از سخن گفتن متنفر میشوم، حتا از اندیشیدن متنفر میشوم؛ …
ای دریا، ای غروب!…
شما به انسان میآموزید که انسان بودن را کنار بگذارد! آیا باید خود را تسلیم شمایان کنم؟ آیا باید چنان بشود که اکنون شمایید، رنگپریده، مواج، خاموش، پر هیبت، سخت مطمئن به خود؟ سخت غره به خویشتن؟
منبع
بخشی از یک نامۀ «فریدریش نیچه»
-
تحلیل نقاشی3 ماه پیشدرنگی در نقاشیهای سهراب سپهری
-
موسیقی کلاسیک3 ماه پیشیک عاشقانۀ آرام از یوهان پاخلبل (Johann Pachelbel)
-
موسیقی بی کلام3 ماه پیشاجرای تازۀ Time شاهکار هانس زیمر (Hans Florian Zimmer)
-
تحلیل نقاشی2 ماه پیشدرنگی در جذابترین نقاشیهای پاییزی
-
موسیقی بی کلام3 ماه پیشمرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات…
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 روز پیشگوش دادن به شرم؛ برنه براون
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیشنگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس
-
تحلیل نقاشی2 هفته پیشدرنگی در نقاشیهای «آگوست ماکه»

