تحلیل نقاشی
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»
«جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور» شناخته میشود، در سال ۱۸۶۰ میلادی در شهر بندری «اوستنده» متولد شد. «انسور» یکی از مهمترین اعضای جنبش «رئالیسم بلژیک» بود. او همچنین در شکلگیری اکسپرسیونیسم نقش پررنگی داشت. در ادامه با برخی از آثار کارنامه پربار این هنرمند آشنا میشوید.
«خودنگاره با کلاه گلدار»
«انسور» در این پرتره سنتی به مخاطب خیره شده و خود را به عنوان یک شخصیت با اعتماد بنفس به تصویر کشیده است. «انسور» این نقاشی را زمانی خلق کرد که به تازگی از آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای بروکسل فارغالتحصیل شده بود. این نقاشی گزینه بسیار مناسبی برای هنرمندی است که تمام عمرش را به خلق نقاشیهایی رویایی و در عین حال عجیب صرف کرد.
«زنی که صدف میخورد»
این تابلو نقاشی که در سال ۱۸۸۳ خلق شده است، بانوی جوانی را به تصویر میکشد که در میزی با ظروف شیشهای، پارچه و گل مشغول غذا خوردن است. «انسور» این صحنه را با الهام از خانه دوران کودکیاش خلق کرده است.
«محنت»
این تابلو نقاشی گروهی از افراد نقابدار را به تصویر میکشد که در مقابل آسمان آبی روشن و ابرهای سفید قرار دارند. این صحنه در حقیقت با الهام از رویدادی خلق شده است که در شهر زادگاه «انسور» اتفاق افتاده بود. فردی که در مرکز نقاشی و با لباسی سبز و موهای آبی به تصویر کشیده شده است، در حقیقت «میچ»، خواهر «جیمز انسور» است. او در این نقاشی در کنار نامزدش، فروشنده چینی آثار هنری اهل برلین دیده میشود. نامزدی این دو در شهر «اوستنده» واکنشهای مختلفی را به دنبال داشت. «انسور» در این تابلو نقاشی مردم شهر را در حالی حین تمسخر، خندیدن و اشاره کردن به این زوج به تصویر کشیده است که همگی سعی دارند هویت واقعی خود را پشت نقابهایشان پنهان کنند. این اتفاق تا سالها در ذهن «انسور» باقی ماند.
«نقاش اسکلتی»
«انسور» در سال ۱۸۹۶ تابلو «نقاش اسکلتی» را خلق کرد. در این نقاشی «انسور» را در حالی میبینیم که در مقابل بوم نقاشی و در کارگاه خانوادگیاش ایستاده است. او در این تابلو نقاشی به جای سر، یک جمجمه را به تصویر کشیده است تا نمادی از فانی بودن او باشد. در بوم بزرگ نقاشی که در سمت چپ اتاق قرار دارد، کلیسایی را میبینیم که این هنرمند در نهایت در آن دفن شد. در مرکز این نقاشی و سمت بالا تابلو یک قاب مشکی دیده میشود که یادآور یکی از مشهورترین نقاشیهای «انسور» است. چند نقاب هم در این نقاشی به چشم میخورد. این نقابها روی زمین و بیاستفاده به تصویر کشیده شدند تا نشان دهند که پس از مرگ کاربردی ندارند.
«آشپزهای خطرناک»
در این نقاشی خبری از نقاب نیست. این اثر هنری واکنش کنایهدار «انسور» به از هم پاشیدن گروه هنریاش به نام «Les XX» است. در مرکز این نقاشی، سری را میبینیم که در دیسی به همراه ماهی سرو شده است. این سر درحقیقت سرِ «انسور» است. فردی که سر «انسور» را سرو میکند نیز «اوکتیو ماس» یکی از بنیانگذار این گروه هنری است. این دو پیش از منحل شدن گروه، اختلاف نظرهایی داشتند.
«محاکمه بزرگ»
«مرگ» موضوع بخشی از آثار انسور در آغاز قرن است. در «محاکمه بزرگ»، ترکیببندی مشابه نقاشی «محنت» به چشم میخورد، با این تفاوت که در این اثر هنری جمجمه در مرکز تابلو و نقابهای بیرمق در اطراف آن به تصویر کشیده شدهاند. حتی آسمان هم خاکستری و بیجان به نظر میرسد. شاید این همه سخنچینی در نهایت ارزش نداشت. «انسور» در این نقاشی به ما یادآوری میکند که همهی ما در یک سفر متناهی هستیم و مرگ ناگزیر است.
«خودنگاره با نقابها»
«انسور» در «خودنگاره با نقابها» خود را در میان دریایی از نقابهای رنگارنگ نقاشی کرده است. او که در مرکز نقاشی به تصویر کشیده میشود، تنها کسی است که نقاب بر چهره ندارد. وقتی به «انسور» خیره میشویم، مشخص است که او دقیقا همان مردی است که در «خودنگاره با کلاه گلدار» به تصویر کشیده شده است.
منبع: isna
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند