رادیو ادبیات
«ادل» و شکوه و جادویی که به سادهترین کلمات میدهد
«ادل» و شکوه و جادویی که به سادهترین کلمات میدهد
Hello, it’s me
I was wondering if after all these years you’d like to meet
To go over everythingThey say that time’s supposed to heal ya, but I ain’t done much healing
سلام، منم …
نميدونم بعد از اينهمه سال ميخواى همديگه رو ببينيم يا نه؟
كه دوباره همهچيز رو باهم مرور كنيم…
ميگن زمان همهى دردها رو التيام ميبخشه، اما در مورد من كه اينطور نبوده…
Hello, can you hear me
I’m in California dreaming about who we used to be
When we were younger and free
I’ve forgotten how it felt before the world fell at our feet
There’s such a difference between us, And a million miles
سلام! صدامو ميشنوى؟
من در كاليفرنيا هستم و در رؤياى اينكه كى بوديم (چه دورانى داشتيم…)
وقتى جوانتر و رها بوديم
ديگه يادم رفته قبل از اينكه دنيا جلوى پاهامون خراب بشه چه احساسى داشتيم
چه تفاوت بزرگى بين ماست و ميليونها مايل فاصله…
Hello from the other side
I must’ve called a thousand times
To tell you I’m sorry for everything that I’ve done
But when I call you never seem to be home
Hello from the outside
At least I can say that I’ve tried
To tell you I’m sorry for breaking your heart
But it don’t matter, it clearly doesn’t tear you apart
Anymore
سلام، از آنسوى ديگر
بايد هزار بارى بهت زنگ زده باشم
كه بگم متأسفم، براى همهى كارهايى كه كردم
اما هروقت تماس ميگيرم، انگار هيچوقت خونه نيستى
سلام، از دنياى بيرون
حداقل ميتونم بگم من تلاشم رو كردم
كه بهت بگم، بابت اينكه قلبت رو شكستم متأسفم
اما ديگه مهم نيست، كاملاً مشخصه اين داستان،
ديگه تو رو آزار نميدم…
?Hello, how are you
It’s so typical of me to talk about myself, I’m sorry
I hope that you’re well
Did you ever make it out of that town where nothing ever happened
It’s no secret that the both of us
Are running out of time
سلام! حالت چطوره؟
عاديه كه من همش در مورد خودم حرف بزنم، متأسفم!
اميدوارم حالت خوب باشه…
بالاخره تونستى از اون شهر كه توش هيچ اتفاقى نميافته بيرون بياى يا نه؟
بر هيچكس پوشيده نيست، كه زمان هر دوی ما داره به پايان ميرسه
So hello from the other side
I must’ve called a thousand times
To tell you I’m sorry for everything that I’ve done
But when I call you never seem to be home
.
Hello from the outside
At least I can say that I’ve tried
To tell you I’m sorry for breaking your heart
But it don’t matter, it clearly doesn’t tear you apart
Anymore, ooooohh
Anymore, ooooohh
Anymore, ooooohh
Anymore, anymore
.
Hello from the other side
I must’ve called a thousand times
To tell you I’m sorry for everything that I’ve done
But when I call you never seem to be home
.
Hello from the outside
At least I can say that I’ve tried
To tell you I’m sorry for breaking your heart
But it don’t matter, it clearly doesn’t tear you apart
Anymore
منبع: slac.ir
«ادل» و شکوه و جادویی که به سادهترین کلمات میدهد
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب4 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
کارگردانان جهان1 ماه پیش
باید خشم را بشناسی بیآنکه اسیرش شوی
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند