کارگردانان جهان
درباره سینمای «برناردو برتولوچی» «دیو رذل دوست داشتنی»!
برناردو برتولوچی یکی از سینماگران شاخص جهان، در رم و در سن77سالگی درگذشت تا سینما یکی از تاثیرگذارترین کارگردانانش را از دست بدهد. برناردو برتولوچی، نویسنده و کارگردان شاخصی بود که تاثیر نگاه و قدرت آثارش، تا نسل ها بعد عشاق سینما را مسحور خود نگاه خواهد داشت. او کارگردانی کاربلد با توانایی های بی نظیری در به تصویر کشیدن تابوها و عبور از خطوط قرمز بود. آنچنان که هرچقدر در بین علاقهمندان به سینما طرفدار و عاشق سینه چاک دارد، به همان اندازه نیز مخالفین سرسخت، منتقدین جدی و معترضین متنفر دارد. در حقیقت بیراه نیست اگر بگوییم برتولوچی یکی از پر حاشیه ترین سینماگران جهان نیز بود.
ورود بی پروا به مگو ترین تابوهای رایج، نگاه در زمان خود ساختارشکنانه اش در سینما و بیان بی پروایش از روابط جنسی، که اصلی ترین المان های سینمای او به شمار می رفتند، همواره او و فیلم هایش را در معرض انتقاد، سانسور و توقیف قرار می دادند. اما اگر تصور می کنید که این نگرش های منفی و فشارها به او و آثارش صرفا از بیرون از سینما وارد می شد، سخت در اشتباهید. برتولوچی همواره و به همان اندازه که از سوی افرادی بیرون از سینما مورد نقد و نکوهش بود، از آدم های درون سینما اعم از بازیگر، منتقد و تهیه کننده نیز مورد نقد و اعتراض واقع می شد. بسیاری از منتقدین سینمای او را بی بند وبار، و خودش را فردی فاقد چهارچوب های اخلاقی می دانستند. این نفرت تا آنجا پیش رفت که نواده پوچینی، آهنگساز معروف ایتالیایی، قصد داشت او را بخاطر استفاده از موسیقی پدربزرگش در فیلم جنجالی «ماه» که با نام ثانویه «مطالعه ای در گرایش جنسی بین یک پسر نوجوان و مادرش در پس زمینه ای اپرا وار» اکران شد با ماشین زیر بگیرد. یا ماریا اشنایدر بازیگر زن فیلم آخرین تانگو در پاریس، تا پایان عمر با نفرت از برتولوچی یاد می کرد و او را دیوی بیمار در لباس یک هنرمند می نامید.
به واسطه همین نگرش ها و اعتراض ها بود که یکی از منتقدین سینما درباره او و آثارش می نویسد: «تقریبا تمام آثار برتولوچی در دهه هفتاد حداقل یک دسته، گروه، اقلیت یا اکثریت را آزرده، تا جایی که گاهی راهی نمی ماند جز اینکه آدم بپذیرد او عامدانه و به قصد رنجاندن دیگران فیلم می سازد.»
اما خود برتولوچی معتقد بود نقدهایی از این دست به او و سینمایش، بی رحمانه و ناشی از عدم درک آثارش است. چنانکه به عنوان مثال در برابر نقدهایی که به او درباره صحنه جنجالی تجاوز مارلون براندو به ماریا اشنایدر در فیلم آخرین تانگو در پاریس می شد، می گوید: «من برای آنکه این صحنه به خوبی بتواند هدف من که همان به تصویر کشیدن خشونت جنسی در دوران مدرن است است را نشان دهد، جزئیات صحنه را تنها به براندو گفتم و اشنایدر از آن بی خبر بود. چون معتقد بودم اگر او نیز از جزئیات مطلع می شد، صحنه تاثیرگذاری خود را از دست می داد» البته این دفاع عجیب، منتقدین را در حمله به او مصمم تر کرد. منتقدینی که با زیر سوال بردن صداقت او می پرسیدند: «چطور می شود برای نقد خشونت جنسی، از خشونت جنسی بهره برد؟» نقدهایی که البته تاثیری در جنس کار و نگاه برتولوچی به سینما نگذاشت و او همچنان با آثاری جنجالی مانند «ماه» جهان را شوکه می کرد.
این نگاه یاغی و تمایل به نمایش عریان زشتی ها در آثار او را البته باید در جای دیگری جستجو کرد. مشخص است که برتولوچی به شدت تحت تاثیر و البته حمایت پیر پائولو پازولینی بوده. تا جایی که گام های اولیه اش در ادبیات و سینما را با حمایت های مستقیم پازولینی برداشته. برتولوچی مدتها دستیار پازولینی بوده و سناریوی اولین فیلم برتولوچی را نیز پازولینی برایش می نویسد. از دل همین همراهی و همنشینی، تاثیرپذیری شکل می گیرد که تا پایان عمر در درون برتولوچی باقی می ماند.
در آثار این کارگردان شهیر ایتالیایی، در کنار تصاویر بی پرده جنسی و نقد فاشیسم و سرمایه داری، عناصر دیگری چون اسطوره شکنی، نقد قهرمانان پوشالی و روشنفکرنماها نیز به وضوح به چشم می خورد. وجوهی که نشان می دهد او قصد ندارد تسلیم نقدها، فشارها و تهدیدها شود و می خواهد در همان سینمایی که دوست دارد، فیلم بسازد.
مهم نیست تصور ما از برتولوچی چه باشد و ما با چه چشمی او را بنگریم. در نهایت واقعیت به روشنی روز پیش روی ما نمایان است. برتولوچی را چه دیو بدانیم چه فرشته، چه او را یک بیمار جنسی سادو مازوخیسم بشماریم یا یک نابغه، در هرحال در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی شود. حقیقت این است که ما با هرنگرشی، سینمای او را دوست داریم و از تماشای آثارش لذت می بریم. حالا این لذت یا توام با تحسین است و یا همراه با تنفر.
صحبت پیرامون عیسی و یهودای همزمان سینماست، عالیجناب برناردو برتولوچی.
علیرضا آقایی رادی
منبع: مد و مه
مطالب مرتبط
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…