هر 3 روز یک کتاب
دربارۀ «هنر هیچ کار نکردن» نوشتۀ چارلز بوکفسکی

دربارۀ «هنر هیچ کار نکردن» نوشتۀ چارلز بوکفسکی
داشتن اوقات فراغت خیلی مهمه. بدون توقف کامل و برای دورههای طولانی هیچکار نکردن. تقریبا تمام زندگی رو هدر دادهایم. چه بازیگر باشی چه یه زن خانهدار. باید بین نقطههای اوجهای زندگی مکثهای طولانی داشت و عملاً هیچکار نکرد. فقط روی تخت دراز کشید و به سقف خیره شد. این خیلی خیلی مهمه. هیچ کار نکردن. و در جامعهی مدرن چند نفر این کار را میکنند؟ خیلی کم. برای همین است که همه دیوانه، شکستخورده،عصبانی و پر از نفرتاند.
قدیمها، قبل از اینکه ازدواج کنم یا اینکه زنهای زیادی توی زندگیم باشن، پردهها رو میکشیدم و سه چهار روز از رختخواب نمیاومدم بیرون. جز برای دستشویی رفتن یا خوردن یک کنسرو لوبیا. بعد از این چند روز لباس تنم میکردم و میرفتم بیرون که قدم بزنم. خورشید درخشان بود و صداها سحرآمیز. احساس قدرت میکردم، مثل یک باطری شارژ شده. ولی میدونی اولین ضد حال چی بود؟ اولین چهرهی انسانی که توی پیادهرو میدیدم. نصف شارژم رو از دست میدادم. صورت هیولاوار، تهی، گنگ و بیاحساس، پر شده از سرمایهداری…مظهر روزمرگی و تو میگی: اه، نصفش رفت. ولی هنوز ارزشش رو داره چون نصفش باقی مونده. من منظورم داشتن افکار متعالی نیست. منظورم نداشتن فکر است، از هر نوع. بدون داشتن اندیشهی پیشرفت، بدون هیچ تصوری از بیشتر جلو رفتن. مثل یک حلزون بیصدف. خیلی زیباست.
دربارۀ «هنر هیچ کار نکردن» نوشتۀ چارلز بوکفسکی
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیش
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ!
-
تحلیل نقاشی3 ماه پیش
نگاهی به «بوسه» اثر گوستاو کلیمت
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیش
بریدههایی از کتاب «زیبا مثل ماگنولیا» دربارۀ زندگی و آثار فریدا کالو
-
نوبلخوانی1 ماه پیش
درنگی در جهانِ بهتآور، درخشان، گیجکننده و پیچیدۀ ویلیام فاکنر
-
دربارۀ شعر و شاعری1 ماه پیش
چرا رمان نمیتواند شعر را شکست دهد؟
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
گزیدهای از بهترین سخنرانیهای «اپرا وینفری»
-
نویسندگان جهان2 ماه پیش
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا