فروغ فرخزاد
و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آبها را میکشد در خویش/ تا تمام دشتها را بارور سازد…
و تمام شهوت تند زمین هستم که تمام آبها را میکشد در خویش تا تمام دشتها را بارور سازد…
من پشیمان نیستم
من به این تسلیم میاندیشم، این تسلیم دردآلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم.
در خیابانهای سرد شب
جفتها پیوسته با تردید
یکدگر را ترک میگویند
در خیابانهای سرد شب
جز خداحافظ،خداحافظ، صدائی نیست.
من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
و گل قاصد که بر دریاچههای باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد.
آه، میبینی
که چگونه پوست من میدرد از هم؟
که چگونه شیر در رگهای آبی پستانهای سرد من
مایه میبندد؟
که چگونه خون
رویش غضروفیش را در کمرگاه صبور من
میکند آغاز؟
من تو هستم تو
و کسی که دوست میدارد
و کسی که در درون خود
ناگهان پیوند گنگی باز مییابد
با هزاران چیز غربتبار نامعلوم
و تمام شهوت تند زمین هستم
که تمام آبها را میکشد در خویش
تا تمام دشتها را بارور سازد
گوش کن
به صداهای دور دست من
در مه سنگین اوراد سحرگاهی
و مرا در ساکت آئینهها بنگر
که چگونه باز،با تهماندههای دستهایم
عمق تاریک تمام خوابها را لمس میسازم
و دلم را خالکوبی میکنم چون لکهای خونین
بر سعادتهای معصومانۀ هستی
من پشیمان نیستم
با من ای محبوب من،از یک من دیگر
که تو او را در خیابانهای سرد شب
با همین چشمان عاشق باز خواهی یافت
گفتگو کن
و به یاد آور مرا در بوسۀ اندوهگین او
بر خطوط مهربان زیر چشمانت.
و تمام شهوت تند زمین هستم که تمام آبها را میکشد در خویش تا تمام دشتها را بارور سازد…
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
جملههایی از آرتور شوپنهاور
-
تحلیل شعر1 ماه پیش
نقد آخر شاهنامه/ فروغ فرخزاد
-
شاعران ایران3 هفته پیش
متن کامل سخنان محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ خانلری و نیما
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
ایران درّودی و درسهایی از زندگی عاشقانه و شکوفایش
-
موسیقی سنتی4 هفته پیش
هنرنمایی همایون شجریان و نگار اعزازی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نظر ایران درّودی دربارۀ شعر احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
استیون برت: چرا مردم به شعر نیاز دارند؟
-
موسیقی کلاسیک1 هفته پیش
یک عاشقانۀ آرام از یوهان پاخلبل (Johann Pachelbel)