با ما همراه باشید

دربارۀ شعر و شاعری

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

«متافیزک شعر» کتابی از مهدی مظفری ساوجی است که اخیراً در سه جلد وزیری به‌وسیلهٔ انتشارات دیدآور، در شمارگان ۴۴۰ نسخه منتشر شده. آنچه می‌خوانید یادداشت‌هایی است که عبدالحمید ضیایی و لیلا کردبچه دربارهٔ این کتاب نوشته‌اند. متن این یادداشت‌ها در ادامه می‌آید:

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

نوری بر زوایای پنهان و تاریک شعر

دکتر عبدالحمید ضیایی
شاعر، نویسنده و پژوهشگر

کتاب «متافیزیک شعر»، اثر مهدی مظفری ساوجی را می‌توان تلاشی در جهت واسازی دریدایی تقابل‌های دوگانۀ مجعول بین شعر و منطق/ فلسفه دانست. واسازی (deconstruction)، به‌مثابه یکی از رویکردهای شاخص پساساختگرایی که با نام ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی گره خورده است، نشان می‌دهد که چگونه در متون، به یکی از دو وجه تقابل‌های دوگانه اولویت داده و وجه دیگر به حاشیه رانده می‌شود. واسازی، این اولویت‌بندی را درهم‌ریخته و ناپایداری تقابل‌ها را نمایان می‌سازد. «متافیزیک حضور» عنوانی است که دریدا برای اطلاق به چارچوب فلسفی ناظر به فلسفۀ غرب از افلاطون تا هایدگر به کار می‌گیرد. از نگاه دریدا، تقابل‌های دوگانۀ افلاطونی مبنای «متافیزیک حضور» را تشکیل می‌دهند. وی در قالب این طرح، اصل «هویت» را زیر سؤال برده، مدعی می‌شود که هیچ هویتی بدون یک «اختلال هویت» وجود ندارد.1 وی سامان‌های تقابلی را نامستحکم و رخنه‌پذیر می‌داند و همین رخنه است که فضا را برای «بازی بی‌پایان دال‌ها» آماده می‌کند. فلسفۀ وجودی این رخنه، ما را به مقولۀ «ردّپا» رهنمون می‌شود که یکی از استراتژی‌های خوانش دریدایی است. «هیچ عنصری نمی‌تواند به عنوان یک نشانه عمل کند مگر با اشاره به عنصری دیگر که آن نیز به‌سادگی حاضر نیست… هیچ‌چیز، چه در میان عناصر و چه در درون نظام، هیچ‌وقت به سادگی حاضر یا غایب نیست. همه‌جا تنها تفاوت‌ها و ردّپاهایِ ردّپاها هستند که یافت می‌شوند.»2  

 نقد کانونی دریدا متوجه این مسأله است که اندیشۀ غربی همواره در چارچوب دوگانگی و قطب‌بندی سامان یافته است: نیک/بد، هستی/نیستی، حضور/غیاب، درست/نادرست، هویات/ دیگربودگی، ذهن/ماده، مرد/ زن، روح/جسم، زندگی/مرگ، طبیعت/فرهنگ، گفتار/نوشتار و… و در این میانه قطب‌ها هیچ‌گاه به مثابه هویت‌های مستقل و برابر، خود را نشان نداده‌اند. از جمله دایکوتومی‌ها و دوگانه‌های مجعول، یکی هم دوگانۀ شعر و منطق است. این ذوالحدّین‌تراشی‌های جعلی، گاه چنان در ذهن و زبان اهل فرهنگ  ما رسوخ کرده که سخن‌گفتن متافیزیکی و فلسفی در باب شعر را کاری عبث و مهمل شمرده و ساحت کبریایی – عاطفی شعر را متعالی‌تر از آن می‌دانند که غبار طرح و شرح هرنوع تبیین منطقی – فلسفی برآن بنشیند! و با استناد به این بیت حکیم نظامی گنجوی:
   در شعر مپیچ و در فن او
   چون اکذب اوست احسن او 
گویا خط بطلانی بر تئوری‌های صدق در ساحت شعر کشیده و از استنباط هر معنا و مبنای معرفت‌آمیزی از شعر می‌پرهیزند و مخاطب را نیز حذر می‌دهند! کتاب «متافیزیک شعر»، در کنار برخی از منابع معدود دیگر، می‌کوشد تا هم بر این تقابل‌های مجعول مُهر خاتمت بزند و هم با استمداد از فنون و علوم نوین و نویافته، نوری بر زوایای پنهان و تاریک شعر و شاعرانگی بیفکند. نثر فخیم و فاخر مؤلف که هرچند گاهی به غموض متن و صعوبت فهم مطالب می‌انجامد، در عین ‌حال اغلب اوقات پهلو به شعر می‌زند و حسی از جنس اعجابِ زیباشناختی را در فاهمۀ مخاطب ایجاد یا بیدار می‌کند. مطالعات و پژوهش‌های بینارشته‌ای مظفری و تلاش برای شکستن مرزهای علوم تجربی و انسانی، حقیقتاً حائز اهمیت و سزاوار تحسین است. آن هم در روزگاری که ادیبان، ترجیح بلامرجح‌شان، اقتصار ورزیدن به استخراج صناعات ادبی یا حواشی غیر قابل اعتنا و بعضاً غیر قابل اعتماد شده که خیری و خبری در آن نمی‌توان یافت. رویکرد فلسفی به شعر، سلوکی طولانی و پرمخاطره داشته است؛ سیری که با اخراج شاعران از مدینۀ فاضله به فتوای افلاطون آغاز شده و به نحوی معکوس، با پذیرش شعر به مثابه مثالِ اعلای تفکر در وجودپژوهی هایدگر تداوم می‌یابد. مظفری با جزئی‌نگری و دقت‌ورزی وسواس‌گونه‌ای که گاه بیمِ غلبۀ حواشی بر متن را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند کوشیده است تا گردنه‌ها و گریوه‌های این سفر باطنی را در منظر و مرئای خود و خوانندگان ترسیم کند. مراعات مؤمنانۀ اصول پژوهش و ارجاعات دقیق به منابع معتبر، بر وثاقت متن کتاب و حجیت معرفت‌شناختی آن افزوده است و در روزگاری که حتی بسیاری از رساله‌های دکتری هم رونوشت‌های ناشیانه‌ از یکدیگر یا منابع پیشین است، این مأخذشناسیِ عالمانه، قطب‌نمای معقول و مقبولی برای دانشجویان و پژوهشگران ساحت ادبیات می‌تواند بود. پرهیز از شعارزدگی و نیز نلغزیدن به تورِ عواطف، چه در مقام مأخذآوری و چه در مقام داوری، و به عبارت دیگر، نگرش منصفانه و همه‌جانبۀ مؤلف به زوایا و خبایای مسائل و مباحث، از دیگر وجوه ارجمند این کتاب است. فهم صحیح مظفری از تجدد و نسبت‌سنجی خوب وی از تقابل‌ها و تعامل‌های سنت و مدرنیته می‌تواند درس‌آموز کسانی باشد که یگانه وصف ناروای آنان، غرب‌زدگی یا شرق‌زدگی و سنت‌پرستی یا تجددمآبی است و البته این کار حقیقتاً به ریسکِ بندبازی در سیرکِ رویکردها و معرکۀ آرا شباهت دارد و دشواری آن بر حقیقت‌طلبان، پنهان و پوشیده نیست. 

 از سوی دیگر ارائۀ محتوای فاخر در صورتی نازل، می‌تواند باعث کاهش رغبت مخاطب شود و مخاطب در یک مواجهۀ جمال‌شناسانۀ اجمالی و از حیث زیباشناختی نیز نمی‌تواند کیفیت زیبای ظاهری و چاپ چشم‌نواز این کتاب را نادیده انگارد. می‌توان رویکرد تبارشناختی (genealogy) یا نسب‌شناسانه به مفاهیم را نقطۀ عزیمت و فرود مظفری در این کتاب دانست. البته گاهی شاهد چرخش‌های روش‌شناختی در کتاب مظفری هستیم. با این توضیح ‌که تبارشناسی در پیِ یافتن گسست‌ها در حوزه‌هایی است که دیگران در آن‌ها چیزی جز روند تکامل مستمر نیافته‌اند. مظفری به سفر در اعماق، آن هم با نگاهی بعضاً افلاطونی علاقه‌مند است در حالی که تبارشناسی از جست‌وجو در اعماق می‌پرهیزد و در عوض به سطح وقایع، جزئیات کوچک، جابه‌جایی‌های جزئی و خطوط ظریف می‌پردازد. با این حساب، افلاطون از منظرِ تبارشناسی، دشمنِ بزرگ است! 

   به سخن آغازین بازگردیم؛ مهدی مظفری ساوجی می‌خواهد در این کتاب نوعی آشتی بین شعر با منطق و مطالعات متافیزیک برقرار کند و به ما یادآوری‌کند که حقیقت/واقعیت، ‌نه‌ یک‌ تجرید منطقی‌ ساده‌ است‌ و نه‌ یک‌ آکسیومِ ریاضی‌وار خالص، و نه‌ از این‌ ابعاد عاری‌ است. بلکه‌ به طرزی توأمان، هم‌ منطقی‌ و هم‌ شاعرانه، هم‌ موسیقایی‌ و هم‌ ریاضی‌وار است. با این اوصاف، انگار یک‌ متافیزیک‌ کامل نیز باید از سویی‌ دارای‌ دقت‌ ریاضیاتی‌ و منطقی‌ و از سوی‌ دیگر واجد جنبهِ‌ موسیقایی‌ و شاعرانه‌ باشد، همان‌گونه‌ که‌ چنین تلفیق موفقی در برخی از سنت‌های‌ متافیزیکی‌ بزرگ‌ از فیثاغورث‌ تا ویتگنشتاین اتفاق افتاده است.

1 . Derrida, Jacques; Monolingualism of the Other; Trans, Patrick Mensah, Stanford: Stanford Universty Press, 1998.p.28.

2 . Derrida, Jacques; Positions; Trans. Alan Bass. Chicago: University of Chicago Press, 1981.p.26.

 

کتابخانه‌ای دربارۀ شعر
(مختصری دربارۀ کتاب «متافیزیک شعر» تألیف مهدی مظفری‌ ساوجی)

دکتر لیلا کردبچه
شاعر و پژوهشگر

در روزگارِ کم‌توجهی‌های فزاینده به شعر، از سوی ناشران، از سوی کتابفروشی‌ها، از سوی متولیان فرهنگی و نهادهای بازتابندۀ تازه‌های فرهنگی و هنری، کتابی با این عظمت منتشر می‌شود؛ کتابی که البته کاری خلق‌السّاعه نیست و دست‌کم بیش از سه یا چهار سالی می‌شود که در جریانِ نگارشِ پیوسته و سطر به سطر این اثر گرانقدر هستم و می‌دانم که مهدی مظفری ساوجی با چه همت و پشتکار بی‌نظیری، برای پرداختن به مقوله‌ای که آن را واجب دریافته، تمام همّ و غم چندساله‌اش را مصروفِ پروبال‌دادن به اندیشه‌ای که در سر داشته، و به نگارش درآوردنِ تأملاتِ خود دربارۀ آن کرده است و ماحصلِ آن کتابی شده است که البته یک کتاب نیست، چکیدۀ تحلیل و بررسی‌شدۀ مهم‌ترین، مطرح‌ترین، و جدی‌ترین آثاری است که دربارۀ شعر نوشته شده است، با نگاهی ژرف، دقیق، تحلیل‌گر، و موشکافانه.
 

 «متافیزیک شعر» کتابی دربارۀ شعر نیست، کتابخانه‌ای دربارۀ شعر است که تاریخ نظریۀ ادبی را به‌طور ویژه دربارۀ شعر مدنظر قرار داده است. مظفری در این اثر، نه‌تنها شعر، که روح شعر را در مرکز توجه قرار داده و این مهم، البته از عهدۀ هر پژوهشگری برنمی‌آید و حتّی از عهدۀ هر پژوهشگری که خود شاعر هم باشد نیز برنمی‌آید، بلکه دقت‌نظر، سخت‌کوشی و پشتکار، و البته بی‌طرفیِ شگفت‌انگیزی می‌خواهد که اگر دیگر آثار مهدی مظفری‌ساوجی را خوانده باشید، می‌دانید که جمیعاً در اوست.
درنگی در کتاب «متافیزیک شعر» 

 «متافیزیک شعر»، نه تاریخ شعر، بلکه تاریخِ روحِ سرگردانِ حاکم بر شعر است از آغاز تا امروز، با استناد به منابع مهم، اصیل، و دست‌اول؛ همین، اهمیت و ارزش و اعتبارِ این کتاب را دوچندان می‌کند، مضاف بر این‌که در طول نگارش متن نیز، مؤلف آن را بارها و بارها در بوتۀ نقد و نظرِ بزرگان، اساتید، و کارشناسان این عرصه گذاشته، مشاوره‌هایی ارزشمند دریافت کرده، و بارها خود را ملزم به بازنویسیِ بخش‌هایی از کتاب کرده است؛ کاری که می‌دانیم در روزگارِ گرفتاری‌های بسیار و حوصله‌های فرسوده و زمان اندک، چه‌قدر به‌ندرت صورت می‌پذیرد.

مهدی مظفری‌ساوجی آثار بسیار ارزشمندی دارد، ازجمله: «دورۀ چهارجلدی غزل اجتماعی معاصر»، که سال گذشته به وسیلۀ انتشارات دیدآور، یعنی ناشر همین کتاب «متافیزیک شعر» منتشر شد و در کمتر از دو ماه به چاپ مجدد رسید. یا «گفت‌وگو با نجف دریابندری»، «روزنوشت یک گفت‌وگو با نجف دریابندری»، «پنهان در آینه» (گفت‌وگو با ضیاء موحد)، «گفت‌وگو با مفتون امینی»، «سبز و بنفش و نارنجی» (گفت‌وگو با سیمین بهبهانی)، «آنجا که وطن بود» و «جایی پشت واژه‌ها» (کتاب دوجلدی گفت‌وگو با شمس لنگرودی)، «آفاق و اسرار عزیز شب» (مجموعه‌گفت‌وگوهایی دربارۀ مهدی اخوان ‌ثالث)، «گفت‌وگو با عباس کیارستمی»، «شناختنامۀ ایران درودی»، «نقاشی با نور» (گفت‌وگو با ایران درودی)، «شناختنامۀ مسعود کیمیایی»، «پشت صحنۀ آبی» (گفت‌وگو با اکبر رادی)، «گفت‌وگو با عزت‌الله انتظامی»، «گردش در مدینه‌های فاضله» و… و مجموعه‌شعرهایی چون «رنگ‌ها و سایه‌ها»، «بیمارستان»، «به شکوفۀ سیب»، «باران با انگشت‌های لاغر و غمگینش» و… که هریک بسیار درخشیده‌اند و خوانندگانِ خاصِ خود را یافته‌اند.

   و اینک «متافیزیک شعر» پیش روی ماست، کتابی که نه مجموعه‌شعر است، نه گفت‌وگو، و نه شناختنامه، بلکه اثری است پژوهشی و البته بسیار جدی دربارۀ شعر، تاریخ شعر، سیر تحول شعر، روح حاکم بر شعر، و تمامِ آن‌چه یک شاعر یا یک پژوهشگر در حوزۀ شعر باید بداند. 

منبع: isna

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

درنگی در کتاب «متافیزیک شعر»

درنگی در «متافیزیک شعر» نوشتۀ مهدی مظفری ساوجی

برترین‌ها