به وقتِ شنیدنِ شعر
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود…
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود..
از کفر من تا دین، تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست؟
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطیوار من
بیجستجو ایمان ما از جنس عادت میشود
یعنی عبادت بیعمل وهم سعادت میشود
با عشق آنسوی خطر جائی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود، بیپرده مومن میشود
چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن میشود
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیش
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ!
-
تحلیل نقاشی3 ماه پیش
نگاهی به «بوسه» اثر گوستاو کلیمت
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیش
بریدههایی از کتاب «زیبا مثل ماگنولیا» دربارۀ زندگی و آثار فریدا کالو
-
نوبلخوانی1 ماه پیش
درنگی در جهانِ بهتآور، درخشان، گیجکننده و پیچیدۀ ویلیام فاکنر
-
دربارۀ شعر و شاعری1 ماه پیش
چرا رمان نمیتواند شعر را شکست دهد؟
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
گزیدهای از بهترین سخنرانیهای «اپرا وینفری»
-
نویسندگان جهان2 ماه پیش
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا