به وقتِ شنیدنِ شعر
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود…
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود..
از کفر من تا دین، تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست؟
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطیوار من
بیجستجو ایمان ما از جنس عادت میشود
یعنی عبادت بیعمل وهم سعادت میشود
با عشق آنسوی خطر جائی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود، بیپرده مومن میشود
چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن میشود
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران1 ماه پیش
شبیه به مجتبی مینوی!
-
پیرامونِ ادبیات کلاسیک4 هفته پیش
از «حکیم عمر خیام» چه میدانیم؟
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
-
موسیقی بی کلام1 ماه پیش
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ…
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات
-
شاعران ایران3 هفته پیش
دربارۀ بیژن الهی…