معرفی کتاب
«ویراستار خرابکار» کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر
«ویراستار خرابکار» کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر
حمیده نوروزیان
ویراستار و پژوهشگر ادبیات معاصر
ویراستار خرابکار: چگونه با نویسندگان، همکاران و خودتان خوب تا کنید
کرول فیشر سَلِر، ترجمۀ فاطمه ترابی
نشر نی، 1400، 183 صفحه، 48000 تومان
چند سال پیش در حین ویرایش متنی که متعلّق به روزنامهنگار نیمه معروفی بود وقتی به او چند تذکر دادم با صدای بلند و رفتاری طلبکارانه گفت: «خانم! من این متن را برای ویرایش به یک دکترای ادبیات فارسی دادم، غیر ممکن است چنین خطاهایی داشته باشد». از نحوه رفتار او دریافتم که شناختی از ویرایش ندارد و وقتی با لحنی حق به جانب گفت فردی با مدرک دکترای ادبیات فارسی متن او را ویرایش کرده، متوجه شدم او اصلاً حرفهای نیست! چون سرانجام مسئولیت این متن بر عهدۀ خود اوست!
وقتی کتاب ویراستار خرابکار را خواندم ضمن اینکه فصل به فصل از خواندن کتاب بهره میبردم تجربه نویسنده کارآزموده کتاب برایم آشنا بود؛ نگرانی از تحویل به موقع کار، ایجاد ارتباط حرفهای با نویسنده و به توافق رسیدن با او، میزان پایبندی به شیوهنامۀ ناشر و از همه بالاتر چگونگی لذت بردن از کار موظف و باقی ساعتهای غیر کاری. معتقدم پیشۀ ویرایش در سرزمین ما برای عموم مردم و نیز بیشتر نویسندگان و مترجمان ناشناخته است. ناشران زیادی هنوز به اهمیت ویرایش پی نبردهاند و عدهای نیز این کار را سرسری میگیرند. به همین دلیل است وقتی کتابی منتشر میشود، باز نیازمند ویرایش است. اینجاست که دقت و پیگیری امور ویرایش برای اصحاب کتاب لازم است.
ویراستار خرابکار کتابی است خواندنی و پُر کِشش که مخاطب خود را با تجربههای جدید و راهحلهای ساده اما مهم آشنا میکند. مخاطب این کتاب ویراستاران هستند؛ البته نویسندگان و ناشران نیز از آن بهره میبرند و به همه ایشان کمک میکند تا درکی درست و شناختی درخور از ساز و کار ویرایش کتاب و نقش ویراستار داشته باشند.
ویراستار خرابکار از دو بخش و 11 فصل تشکیل شده است. یادداشت کوتاهی از مترجم و نیز پیوستی از نویسنده هم در انتهای کتاب آمده است. عنوان بخش نخست «با یاری نویسنده، در خدمت خواننده» است. این بخش پنج فصل دارد. عنوان بخش دوم «چگونه با خود و همکارانمان خوب تا کنیم»، شش فصل دارد. زبان ساده و بیان دور از تکلّف نویسنده، خواننده کتاب را علاقهمند و کنجکاو میکند تا همراه نویسنده گامبهگام پیش برود. گاه جملههایی درخشان و سنجیده که حاصل سالها تجربهاندوزی نویسنده است در متن به چشم میآید: «ویرایش یعنی دستوپنجه نرمکردن با یک رشته مشکلات ریز و درشت و حلکردن آنها». «رابطه خوبِ ویراستار با نویسنده یعنی اینکه در روند همکاری با مؤلف بفهمیم او چه میخواهد و بعد کمک کنیم تا به خواستهاش برسد. بیشترِ اوقات خواهیم دید که خواستۀ نویسنده خواستۀ خود ما هم هست». در چندین جملۀ استوار و تأملانگیز دیگر خواننده را خیلی زود متوجه میکند که با نویسندهای کارآزموده و باتجربه روبهرو است. نویسنده مخاطب کتاب خود را چنین تعریف میکند: «مخاطب این کتاب همۀ دانشجویان، استادان، ویراستاران، اهالی کسبوکار و مؤلفانیاند که گاهی از تردید و سردرگمی در شیوۀ نگارش و دستور زبان به ستوه آمدهاند». در جایی دیگر هدف غایی خود را از نوشتن این کتاب چنین بیان میکند: «نمیخواهم بگویم چگونه ویرایش کنید، بلکه قصد دارم بگویم چگونه همچنان که ویرایش میکنید از شر آسیبهای این کار در امان بمانید». در واقع خانم سَلر با نوشتن این کتاب سعی دارد هم جنبههای پیشۀ ویرایش را تعریف کند و هم با تجربههای خود به ویراستاران بیاموزاند که بردبار باشند و از کار خود لذت ببرند نه اینکه در کشاکشی دائمی با نویسنده یا ناشر خود بهسر برند.
نویسندۀ ویراستار خرابکار سه اصل اساسی را برای بهتر پیش بردن ویرایش یا آنطور که خود میگوید «روشنبینی در ویرایش» مطرح میکند. میتوانیم بگوییم که تمام کتاب و طرح موضوعهای مختلف در فصلهای یازدهگانه کتاب مبتنی بر این سه اصل اساسی است: دقت، شفافیت و انعطاف. این کتاب در واقع بسط و گسترش این سهگانه است. در نظر سلر، ویراستارن انسانهایی فرهیختهاند چون کتاب بسیار خواندهاند و نیز زبان خارجی میدانند، به همین دلیل باید دقیق و باحوصله باشند. سَلر شفافیت را در همکاری و مشورت با صاحب اثر میداند. اینکه ویراستار در نخستین گام سعی کند اعتماد نویسنده را جلب کند و به او نشان دهد تا چه میزان دقیق است و دانش و نگرش نویسنده برای او مهم. سلر پیشنهاد میکند با یک ایمیل دوستانه و محترمانه یا یک گفتوگوی تلفنی اعتماد نویسنده را جلب کنیم. سومین اصل سلر «انعطاف» است. انعطاف در برابر نظر نویسنده و حتی شیوهنامه. البته خانم سَلِر آنقدر دانا و زیرک هست که این مفاهیم را همراه با پیشامدهای حرفهای خود و همکارانش طرح کند. نویسنده سعی دارد با طرح پرسشهای ویراستاران که به «پایگاه اینترنتی شیوهنامۀ شیکاگو» فرستادهاند این سه اصل را تبیین کند. سَلِر در کارش موفق است زیرا از تجربههای ملموس و اتفاقاتی که در بیشتر مواقع برای ویراستاران حرفهای افتاده است، سخن میگوید و توصیههای مفید خود را با چاشنی طنز و شیرینزبانی طرح میکند. خانم سَلِر توصیهها و تجربههای خود را دلسوزانه و مشفقانه و با نگرشی زنانه بیان میکند. فکر میکنم اگر نویسندۀ این کتاب مرد بود ساختار کتاب و لحن نویسنده فرق داشت و تا این حدّ گیرا نبود!
نویسنده بعد از آنکه با خوانندۀ خود از سختیها و مرارتهای کار سخن گفته است یک باره مخاطب خود را رها نمیکند. در پیوست کتاب توصیههایی میکند به کسانی که علاقهمندند که ویراستار بشوند. اینکه از کجا شروع کنند و چه نکاتی را مد نظر داشته باشند. ممکن است این توصیهها در ایران ما بهکار نیاید چون بیشتر ناشران هنوز ویرایش کتاب را جدّی نگرفتهاند؛ اما توصیههایی سودمند است و نشان میدهد بر خلاف ما که ویرایش را سهل انگاشتهایم این پیشه بسیار مهم است و ویراستاران باید تواناییهای فردی بالایی داشته باشند. راستش وقتی نگاه میکنم میبینم ویراستاران سرآمد میهن ما خیلی از ویژگیهایی را دارند که یک ویراستار مجرّب امریکایی برمیشمارد. همین امر نشان میدهد که این کتاب برای مخاطبان ایرانی بسیار مفید است و میتواند برای کسانی که دوست دارند ویراستاری حرفهای شوند بسیار بهکار میآید.
ترجمهای که خانم فاطمه ترابی از این کتاب بهدست داده است، ترجمهای خوب و خوشخوان است. بااینحال چند نکته را برای آنکه نشان دهم با اشتیاق و دقت کتاب را خواندهام مطرح میکنم و امیدوارم اگر مترجم محترم تأیید کرد در چاپهای بعدی اعمال کند.
مترجم در چند جا از معادلهایی بهره برده است که نشان میدهد با شعر کلاسیک فارسی مأنوس است: مثلاً در انتخاب عنوان «ولی افتاد مشکلها» یا «… من دستیارِ هیچکارهای بیش نیستم» که یادآور شعر حافظ است: «ما را ز منع عقل مترسان و می بیار / کان شحنه در ولایت ما هیچکاره نیست». یا «در نهایت هم با همان سوزن و مراسمِ مراقبهطورِ لحافدوزی به مقام صبر رسیدم». که یادآور بیتی دیگر از حافظ است: «گویند سنگ لعل شود در مقام صبر / آری شود ولیک به خون جگر شود». فکر میکنم بهرهمندی مترجم از این تعبیرها نشان از الفت او با شعر کهن دارد و بیانگر حضور ذهن مترجم است، اما کاش مترجم متن اصلی را هم بهدست میداد تا مخاطب کنجکاو بیشتر بهره میبرد. دانسته نیست که نویسنده، کتاب را «به اهل معنی» تقدیم کرده یا مترجم. با این همه این سؤال مطرح است که «اهل معنی» چه کسانی هستند؟
این کتاب کمبرگ بسیار خواندنی و مفید است. همۀ کسانی که در مراحل مختلف انتشار هستند از آن سود میبرند و هر چه بیشتر با پیشۀ ویرایش و نقش ویراستار در پدید آمدن کتاب مطلوب آشنا میشوند.
منبع: مجلۀ فرهنگبان، بهار 1400
«ویراستار خرابکار» کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر
«ویراستار خرابکار» کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر
«ویراستار خرابکار» کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر
«ویراستار خرابکار» کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…