یادداشت
یادداشت دکتر محمد دهقانی به یاد معصومه موسوی
یادداشت دکتر محمد دهقانی به یاد معصومه موسوی
معصومه موسوی را تازه شناخته بودم، آن هم در حد سلام و علیک. کمحرف و کمادعا بود و از خود هیچ نمیگفت و من هم البته چون خیلی اهل کنجکاوی دربارهی دیگران نیستم هیچگاه از او دربارهی تحصیلات یا کارش سؤالی نکردم. این قدر میدانستم که ویراستار است و امروز (در مجلس سوکواریاش) تازه فهمیدم که دکترای فلسفه داشته است. تقریباً هر روز که به طبقهی چهارم نشر نی میرفتم تا چایی برای خود بریزم یا غذایم را گرم کنم او را میدیدم که آرام و باطمئنینه گوشهای نشسته و غرق کار است. شنبهی پیش وقتی وارد طبقهی چهارم شدم انتظار داشتم مثل همیشه اول او را ببینم و با او سلام و علیک کنم. صندلیاش اما خالی بود. فکر کردم لابد مرخصی است یا مسافرت رفته و هنوز برنگشته است. اتفاقاً سهشنبهی پیش کتابی برایش کنار گذاشته بودم که گمان میکردم به دردش میخورد. آن روز چنان گرفتار کار شدم که فرصت نکردم کتاب را تقدیمش کنم و ادای نیت خود را با خوشخیالی به اول هفتهی بعد موکول کردم. حالا خود را سرزنش میکنم که چرا تعلل کردم. اگر کتاب را به او داده و با او چند کلمهای دربارهی آن حرف زده بودم، آیا همین رویداد کوچک مسیر آینده را تغییر نمیداد و او را از رفتن به کام مرگ باز نمیداشت؟ نمیدانم. امروز در سوک او به درد گریستم، انگار دوستی را از دست دادهام که سالهای سال میشناختهامش. به خانوادهی عزیز و دوستان دانشور و هنرمندش تسلیت میگویم و این افسوس را همیشه در دل خواهم داشت که چرا زودتر او را نشناختم و بیشتر با او همسخن نشدم.
منبع: کانال تلگرام dmdehghani@
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 ماه پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
کارگردانان جهان1 ماه پیش
باید خشم را بشناسی بیآنکه اسیرش شوی
-
نامههای خواندنی1 ماه پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند