لذتِ کتاببازی
زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند…

زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند…
ظهر زلال
ساعتش را نگاه میکند دیوار
وقتِ بدرقهی آسمان است
به سمت هادس
اتاق دور شده
و باد کنار میزند
دریچهای را که تمام زندگیاش
در چارچوبها گذشت
چه سوتوکور است
اویِ مبتلا به وجود
زنی که میداند جهان
جنینِ روز را میاندازد اما باز
دستهایش را روی زندگی گرم میکند
باران بیوقفه میبارد
عجب حجمی دارند غمانگیزی چیزها
صدای ترمز ماشینی میآید
که رسیده است به سرعتگیر
فندک میگذارد زیر خاطرات
و کام سنگینی میگیرد
چرا آن روز نمیگذرد؟
آن روز که چشمانت شیشهای شد و
ماه را نشانم داد؟
گفتی: ظرفیتت را بگیر زیرِ این ظهر زلال
من ولی میخواستم پرومتهوار
با آتشت پا بگذارم به فرار
آه! کشتیهای غرق شده
چه غمی میگذارند
روی قلب اقیانوس؟
کام سنگینی میگیرد و خیره میماند
به کوچهای که راه و چاه را ندانست
و چراغ غرور کاذبش بود.
به تاریخی که روی چرخدستیاش
پرتقالهای خونی میفروخت
به اسطورههای فُسیل
و تقدسی که دیگر قابل سکونت نبود
گفتی: سبدت را دور بینداز
سیبهای این داستان مُصوّر است
موسیقی گوش نمیدهد
و قرمز را میرقصد
گفتی: وطن تو رفته است
همانکه دوستت داشت
موسیقی گوش نمیدهد
شاید فکر میکند
او که کر است روی تاریکی
آسمانی دیگر احداث خواهد کرد
با شکل موجهتری از جهانداری
زن
دستهایش را
روی زندگی گرم میکند…
زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند…
منبع
سماع در سنگستان
نشر مروارید
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
نگاهی به کتاب طوطی فلوبر نوشتۀ جولین بارنز
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ!
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
درنگی در رمان «تربیت احساسات» نوشتۀ گوستاو فلوبر
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
نگاهی به «بوسه» اثر گوستاو کلیمت
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 هفته پیش
رمان «مسئلهی اسپینوزا» اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»!
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
بریدههایی از کتاب «زیبا مثل ماگنولیا» دربارۀ زندگی و آثار فریدا کالو
-
نویسندگان جهان18 ساعت پیش
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا
-
معرفی کتاب1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «دیدن در تاریکی» نوشتۀ ماریانا الساندری