پنجرهای برای لبخند به زندگی
بریدهای از کتاب «آسایش» نوشتۀ مت هیگ

بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ
به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی که تجربه میکنیم ساختار خود را تغییر میدهد. هیچیک از ما همان افرادی نیستیم که ده سال پیش بودیم. وقتی چیزهای وحشتناکی را تجربه یا احساس میکنیم، یادآوری این نکته که هیچچیز دوام نمیآورد مفید است. دیدگاهها تغییر میکنند. ما به نسخههای دیگری از خودمان تبدیل میشویم. سختترین سوالی که تابهحال از من پرسیده شده این است: “وقتی کسی را ندارم چطور برای دیگران زنده بمانم؟” پاسخ این است که برای نسخههای دیگر خودت زنده بمان. برای کسی که به آن تبدیل خواهی شد، دوام بیاور.
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
ذن در جان شاعر نوشتۀ احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی2 ماه پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ!
-
مولوی خوانی3 ماه پیش
«در هوایت بیقرارم روز و شب» با صدای شهرام ناظری
-
لذتِ کتاببازی3 ماه پیش
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 ماه پیش
«زیباییِ وصلۀ ناجور بودن»: لیدیا یوکناویچ
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
نگاهی به «بوسه» اثر گوستاو کلیمت