لذتِ کتاببازی
جشن انتشار رمان «خداحافظ آنا گاوالدا»، نشر نی
جشن تحویل رمان «خداحافظ آنا گاوالدا»، نشر نی
جشن تحویل رمان «خداحافظ آنا گاوالدا»، نشر نی
سطرهایی از این رمان:
همۀ ما وقتی غرق یک موسیقی میشویم و میگذاریم ما را از زمین بکَند، وقتی دیوانۀ یک نقاشی میشویم و سحرش ما را میگیرد، وقتی که پای یک شعر اشک میریزیم، وقتی نشان میدهیم تحتتأثیر چیزی قرار گرفتهایم و احساساتمان را بیریا ابراز میکنیم، در خانهایم.
آهای آدمها! چه چیزی در جهان از این شگفتآورتر است که دیوارهای یک خانه از موسیقی و نقاشی باشد و بامش از شعر؟ من میخواهم همۀ شما آن مایه پر و سرمست شوید که حقیقتی بیافرینید که نجاتتان بدهد. باور کنید شما ساخته شدهاید برای دیوانگی… برای کنده شدن از زمین… اما قیچیها بالهای پرگشودنتان به فراسوی رؤیا و تخیل را بریدهاند و میخها شما را به واقعیت دوختهاند. شما را کوچک کردهاند در حدی که مناسب حرفشنوی از چکشها شوید!
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»