تحلیل داستان و نمایشنامه
درنگی در رمان «خاما» نوشتۀ یوسف علیخانی
درنگی در رمان «خاما» نوشتۀ یوسف علیخانی
گزارش مراسم رونمایی از رمان «خاما» نوشته یوسف علیخانی با حضور نویسنده و محمد دهقانی: در ابتدای نشست، محمد دهقانی، مترجم و ویراستار از این که رمان را قبل از انتشار خوانده ابراز خرسندی کرد و گفت: من این رمان را به لطف یوسف خوانده بودم. به نظرم سنت خوبی است که نویسندگان کارهایشان را پیش از انتشار به کسانی که فکر میکنند صلاحیت دارند، بدهند تا بخوانند. واقعا چرا داستاننویسان فکر میکنند که کارهایشان، ویراستاری نمیخواهد. شعر و داستان هم مانند خیلی چیزهای دیگر نیازمند ویرایش است. خوشبختانه برخی از نظراتم درمورد استفاده کمتر از لغات محلی و ملایمتر کردن لحن شسکته در رمان اعمال شد.
دهقانی درباره ویژگی نثر علیخانی توضیح داد: نوشتههای یوسف علیخانی، شاعرانه و مخلوطی از شعروداستان است. «خاما» رمانی شاعرانه است و تم عاشقانه دارد. این رمان از معدود رمانهای خوبی است که در سالهای اخیر خواندهام. مساله اصلی این رمان عشق است.
سپس دهقانی خلاصهای از ماجرای رمان را شرح داد و عنوان کرد: اساس این رمان ماجرای شورش کردهاست. قهرمان رمان به نام خلیل شاهد مهاجرت و کوچ اجباری کردهاست و ماجرا را از سال 1310 تا 1350 برای خواننده روایت میکند. در این رمان از یک طرف زمینه تاریخی، اجتماعی و سیاسی عنوان میشود و از طرف دیگر زمینه روانشناسی. چیزی که این رمان را از لحاظ روانشناسی جذاب میکند، عشق به خاما است. نکته قوت این رمان اشارات آشکارش به شاهکارهای ادبیات کهن فارسی نظیر شاهنامه و مثنوی است.
دهقانی: در این رمان از یک طرف زمینه تاریخی، اجتماعی و سیاسی عنوان میشود و از طرف دیگر زمینه روانشناسی. چیزی که این رمان را از لحاظ روانشناسی جذاب میکند، عشق به خاما است.
محمد دهقانی
در ادامه عضو سابق هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران از استفاده مکرر اسامی نامانوس و عدم اعرابگذاری آنها انتقاد کرد و برشهایی از رمان را برای حاضران در جلسه خواند. وی همچنین به وجه مردمشناختی رمان اشاره داشت و تصریح کرد: وجه مردمشناختی در رمان بسیار مطلوبست اما به شرطی که نویسنده درس مردم شناسی به خواننده ندهد و پوشیده باشد که در رمان خاما وضع به همین منوال است. ما در خلال ماجرا با آداب و رسوم کردها آشنا میشویم و فضای تاریخی و سیاسی آن دوره نیز در رمان آمده است.
دهقانی در انتهای صحبتهایش افزود: تم رمان فرار از خود است. فرار از وضعی که دیگران بدون خواست او برایش به وجود آوردهاند و بازگشت به گذشتهای که آینده اوست. او از اسارت به سوی آزادی فرار میکند و فریاد او صدای تمام آزادیخواهان است.
پس از اتمام سخنان محمد دهقانی، یوسف علیخانی از وی و تمام کسانی که قبل از انتشار این کتاب را خوانده و نظرات خود را بیان نموده بودند، تشکر کرد. سپس بخشهایی از کتاب را خواند و گفت: در لابهلای عکسها و خبرهایی که از چاپ رمان میخواندم، دستبهدست شدن این کتاب در عکس دختران کوبانی برای من جشنی بزرگ بود. چرا که دختران کوبانی هنوز شرایط و ماجراهای رمان را دارند. پس سلام بر دختران عفرین، سلام بر دختران کوبانی و آغگل.
یوسف علیخانی
نویسنده «بیوهکشی» در ادامه از تمام شدن چاپ اول رمان «خاما» در سه روز اول پخش کتاب خبر داد و گفت: تمام شدن چاپ اول در سه روز با توجه به تیراژ 1100 تایی اتفاق خاصی نیست. البته حدود 80 کتابفروشی کتاب را از ویزیتورها نگرفتند،چون پذیرش رمان ایرانی نداشتند. من مدتها بود، میخواستم خاما را بنویسم و آن چیزی که پشت جلد کتاب نوشتم، حقیقت دارد؛ خاما نباید نوشته میشد. میدانم که نباید این موضوع را برملا کنم اما من نوه خلیل هستم بدون آنکه یک کلمه کردی بلد باشم. لعنت به ادبیات که هیچ کاری نمیتواند بکند. لعنت به جنگ که در روز رونمایی کتابم هم فکرش دست از سر من برنمیدارد. همیشه توی سر من زدهاند که چرا بومی و محلی مینویسی و من همچنان بومی و محلی مینویسم. خاما رمانی است که تمام دختران و پسران خودشان را در آن پیدا میکنند. جایی که کلمه برقصد، آدمها عاشق میشوند.
علیخانی: در لابهلای عکسها و خبرهایی که از چاپ رمان میخواندم، دستبهدست شدن این کتاب در عکس دختران کوبانی برای من جشنی بزرگ بود.
وی درباره طرح جلد کتاب توضیح داد: کتاب شش ماه پیش مجوز گرفت و در این مدت منتظر جلد مانده بود. شرایط نوشتن این رمان خیلی عجیب بود. نقاشیهای رضا هدایت و سونا عبدالعظیمزاده روی جلد اجرا نشد که از آنها عذر میخواهم. همچنین از آرش لاهیجی هم به همین بابت عذرخواهی میکنم. درنهایت میخواستم انگشتم را ببرم و با خونش بنویسم خاما تا طرح روی جلد شود. اما سرانجام نقاش موردعلاقهام طرح آن را زد که خودش داستان و ماجرای جداگانهای دارد. طرح جلد «خاما» کاری از آنه محمد تاتاری، نقاش ترکمن است.
در ادامه یوسف علیخانی از مترجمان و نویسندگانی که به مراسم او آمده بودند، تشکر کرد و درباره بازه زمانی نگارش این رمان گفت: خاما به صورت شهودی نوشته شد. بیشتر آن را در محلی به نام آموتخانه در روستای زادگاهم و در ساعات اولیه صبح بین 3 تا 7 نوشتم. عقیده دارم که کتاب و کلمه باید به موقع خودشان متولد بشوند و تولد زوری فایدهای ندارد.
در انتهای این مراسم، علیخانی نسخهای از کتاب «قصههای الموت» را که حاصل همکاری وی با افشین نادری بود به محمد دهقانی تقدیم کرد و گفت: قصههای الموت از بزرگترین اتفاقات زندگیام است و بیشتر راویان این قصهها دیگر در قید حیات نیستند.
منبع:ibna
درنگی در رمان «خاما» نوشتۀ یوسف علیخانی
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند