کودک و نوجوان
آدمها مثل کتابها هستند؛ قیصر امینپور
آدمها مثل کتابها هستند؛ قیصر امینپور
بعضی از کتابها ساده لباس میپوشند و بعضی لباسهای عجیب و غریب و رنگارنگ دارند.
بعضی از کتابها برای ما قصه میگویند تا بخوابیم و بعضی قصه میگویند تا بیدار شویم.
بعضی از کتابها تنبل هستند. بعضی از کتابها زیاد میخوابند و همیشه خمیازه میکشند.
بعضی از کتابها شاگرد اول میشوند و جایزه میگیرند. بعضی مردود میشوند و بعضی تجدید.
بعضی از کتابها تقلب میکنند. بعضی از کتابها دزدی میکنند.
بعضی از کتابها به پدر و مادر خود احترام میگذارند و بعضی حتی نامی هم از پدر و مادر خود نمیبرند.
بعضی از کتابها هرچه دارند از دیگران گرفتهاند و بعضی از کتابها هرچه دارند به دیگران میبخشند.
بعضی از کتابها فقیرند و بعضی گدایی میکنند.
بعضی از کتابها پر حرفند ولی حرفی برای گفتن ندارند و بعضی ساکت و آرامند ولی یک عالم حرف گفتنی در دل دارند.
بعضی از کتابها بیمارند، بعضی از کتابها تب دارند و هذیان میگویند.
بعضی از کتابها را باید به بیمارستان برد تا معالجه شوند و بعضی را باید به تیمارستان برد.
بعضی از کتابها کودکانه و لوس حرف میزنند و بعضی از کتابها فقط غُر میزنند و نصیحت میکنند.
بعضی از کتابها دو قلو یا چند قلو هستند. بعضی از کتابها پیش از تولد میمیرند و بعضی تاابد زنده هستند.
بعضی کتابها سیاهپوستند، بعضی سفید پوست و بعضی زردپوست یا سرخپوست…
بعضی از کتابها به رنگ پوست و پوستین خود افتخار میکنند و رنگ دیگران را مسخره میکنند…
بعضی از آدمها جلد زرکوب دارند. بعضی جلد سخت و ضخیم و بعضی جلد نازک. بعضی سیمی و فنری هستند. بعضی اصلا جلد ندارند.
بعضی از آدمها با کاغذ کاهی چاپ میشوند و بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی از آدمها ترجمه شدهاند.
بعضی از آدمها تجدید چاپ میشوند و بعضی از آدمها فتوکپی و رونوشت از آدمهای دیگرند.
بعضی از آدمها با حروف سیاه چاپ میشوند و بعضی از آدمها صفحات رنگی دارند.
بعضی از آدمها عنوان و تیتر دارند. فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشتهاند:
حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضی از آدمها قیمت روی جلد دارند. بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند و بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمیشوند.
بعضی از آدمها را باید جلد گرفت، بعضی از آدمها جیبی هستند و میشود آنها را توی جیب گذاشت، بعضی از آدمها را میتوان در کیف مدرسه گذاشت.
بعضی از آدمها نمایشنامهاند و در چند پرده نوشته میشوند. بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی و معما دارند و بعضی از آدمها فقط معلومات عمومی هستند.
بعضی از آدمها خطخوردگی دارند و بعضی از آدمها غلط چاپی دارند. بعضی از آدمها زیادی غلط دارند و بعضی غلطهای زیادی!
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت. و با بعضی از آدمها هیچوقت تکلیف ما روشن نیست.
بعضی از آدمها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.
بعضی از آدمها قصههایی هستند که مخصوص نوجوانان نوشته میشوند و بعضی مخصوص بزرگسالان.
بعضی از آدمهایی که مخصوص نوجوانان نوشته میشوند خیلی کودکانه و سطحی هستند. اینجور آدمها وقتی با بچهها حرف میزنند، هی دهنشان را غنچه میکنند، هی زور میزنند و کلمات را کج و کوله میکنند. آنها به جای این که مثل «بچهی آدم» حرف بزنند، بچگانه حرف میزنند و ادای بچهها را درمیآورند.
منبع
بی بال پریدن
قیصر امینپور
نشر افق
صص 15-18
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»