شعر جهان
سه شعر از «یانیس ریتسوس»

سه شعر از «یانیس ریتسوس»
ودیعه
او گفت: « من به شعر، عشق و مرگ اعتقاد دارم.
دقیقا به این خاطر است که به جاودانگی معتقدم.
من بیتی را میسرایم، دنیا را میسرایم.
من هستم، دنیا هست.
از سر انگشتانم رودخانه جاری است.
آسمان هفت بار آبیتر است.
این همان حقیقت ازلی است، وصیت من است.
ص68
چیزی مثل
او در دستهایش چیزهایی دارد که باهم نمیخوانند
یک سنگ، یک سفال، دو کبریت سوخته
میخی زنگزده از دیوار روبهرو
برگی که از پنجره پایین افتاد.
شبنمهایی از گلهایی که تازه سیراب شدهاند.
او این همه را میگیرد
و در حیاط خلوتش چیزی مثل یک درخت میسازد
میبینی؟ شعر همین است: «چیزی مثل».
ص36
شعور
نه، نه_ دوباره میگوید. نه، نه
لباسهایش را پشت و رو میکند،
لیوانش را وارونه میگذارد،
آب را پشت و رو میکند، مرگ را پشت و رو میکند
کفشهایش را به دستانش میکند
دستکشهایش را به پا،
میگویند «حقه بازی» و عصبانی میشوند.
سه زن روی بالکن میخندند.
او پاسخی نمیدهد. بیحرکت میماند.
مگس روی گونهاش مینشیند
سه زن روی بالکن میخندند
هر سه جوان هستند، هر سه ریسه میروند
و او این را میخواهد.
ص 93
منبع
همه چیز راز است
یانیس ریتسوس
ترجمه احمد پوری
نشر چشمه
چاپ سوم
-
لذتِ کتاببازی1 هفته پیش
جملههایی از آرتور شوپنهاور
-
تحلیل شعر3 هفته پیش
نقد آخر شاهنامه/ فروغ فرخزاد
-
شاعران ایران4 روز پیش
متن کامل سخنان محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ خانلری و نیما
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی2 هفته پیش
ایران درّودی و درسهایی از زندگی عاشقانه و شکوفایش
-
موسیقی سنتی2 هفته پیش
هنرنمایی همایون شجریان و نگار اعزازی
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
نظر ایران درّودی دربارۀ شعر احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی4 هفته پیش
استیون برت: چرا مردم به شعر نیاز دارند؟
-
لذتِ کتاببازی6 روز پیش
رمان «ترس و لرز» اثر آملی نوتومب: خودشیفتگی و رنج ژاپنی به روایت راهبۀ دستشوییها!