تحلیل داستان و نمایشنامه
شورای حیوانات نوشتۀ مکدانل رمانی یادآور قلعۀ حیوانات
شورای حیوانات نوشتۀ مکدانل رمانی یادآور قلعۀ حیوانات
جیسون هلر،ان.پی.آر — از مزرعۀ حیوانات تا تپۀ واترشیپ۱، دستهای کوچک اما تأثیرگذار از رمانها، طنزآمیز بودنِ انسانیت و آرمانهای آن را از دریچۀ چشم حیوانات سخنگو نگریستهاند. بهرغم آنکه این آثار نوشتۀ نویسندگانی چون جورج اورول و ریچارد آدامز و دیگر نویسندگان شاخص هستند، ایدۀ مرکزی آنها مشابه است: گرچه بسیاری از انسانها حیوانات را موجوداتی دانی میدانند آکندن آنها از آگاهی و شعور و پویاییهای اجتماعیِ انسانهای خردمند میتواند ما را تا حدی از [خودمان] جدا کند و بصیرتهای تازهای به ما ببخشد. حیواناتی که همچون انسانها رفتار میکنند و سخن میگویند فرضی بسیار نامعقول است ولی عرصهای فراهم میکند تا خودمان را دست بیندازیم؛ یا حتی قهرمانیِ ناکامل خود را در قالب بازیگرانی دیگر و در پرتو نور صحنهای جدید ببینیم. رمان جدید نیک مکدانل، شورای حیوانات، تا حدودی هر دو کار را انجام میدهد. و این کار را با وحشت و محبتِ توأمان انجام میدهد.
داستان در زمانی نامشخص در آینده میگذرد، دههها پس از آنکه انسانها فلاکت عظیم را رقم زدهاند. انسانها تقریباً منقرض شدهاند. آنهایی که باقیماندهاند در سکونتگاههایی پراکنده زندگی میکنند، و از آن تکنولوژی که به آنها قدرت نابودی خود را میداد، دیگر خبری نیست. اینک، تقدیر این نجاتیافتگان در دستان -بهتر است بگویم، پنجههای- حیوانات است. در آغاز کتاب، نمایندگان گونههای مختلف حیوانات گرد هم آمدهاند تا در این باره که با مشکلِ وجودِ انسانها چه باید کنند، رأیگیری کنند. ترس آنها از این است که انسانها، طبق معمول، دوباره متشکل و مسلح شوند و در پی این برآیند که بار دیگر بر زمین چیره شوند. و برای چیرگی، تمام حیوانات را یا به بازیچههای دستآموز و رام خود بدل کنند یا آنها را به منبعِ استثمار خود تبدیل کنند. طبیعتاً، کشمکشها و خیانتها و ائتلافهایِ میان این رأیدهندگان، آینۀ کوتهفکری و تعصبی است که انسانها باید تا ابد بابت آن شرمسار باشند. با آمیختنِ جهان انسانها و حیوانات، رشتۀ درهمتافتۀ فرجام آنها در دوستیای ناممکن -و بالقوه فاجعهبار- متبلور میشود.
مکدانل با کتاب دوازده شناخته شد، کتاب بسیار خشن و تلخی که وقتی فقط ۱۷ سال داشت، نوشت. او به خاطر آن کتاب بسیار تحسین شد و بلافاصله لقب کودک نابغه را دریافت کرد. مکدانل از آن پس بهتدریج ژانر کاری خود را تغییر داد و به نوشتن کتابهای جدّی غیرداستانی در موضوعاتی همچون جنگ در خاورمیانه و فرهنگ کوچنشینان سراسر جهان روی آورد. او اکنون در اواخر دهۀ سوم زندگیاش، گویی با نوشتن قصهای کوتاه از حیوانات سخنگو به گذشته بازگشته است. اما دقت کنید، فریفتۀ حدس و گمانی نشوید که در برخورد اولیه با کتاب به ذهنتان متبادر میشود. بله، شورای حیوانات، فانتزیای پسا-آخرالزمانی است که یک خرس متفکر و یک گربۀ عملگرا، در میان خیل دیگر جانداران، در آن نقش ایفا میکنند. با وجود این، کتابْ مناسب کودکان و نوجوانان نیست. بسته به اینکه شورای حیوانات را چطور بخوانید، این کتاب یا داستانی کاملاً جهانی و عام است یا داستانی کاملاً دوپهلو مربوط به مخاطبان هدف خود. آیا شورای حیوانات کتاب تفننی کودکانهای است که درونمایههای هولناک بزرگسالانه را دزدکی در خود گنجانده؟ یا رمانی است با درونمایههای هولناک بزرگسالانه که نقاب کتاب تفننی کودکانهای را زده است؟ گذشته از اینها، این کتاب پر است از ویژگیهای ادبیات کودکان و نوجوانان: ایجاز، تصویرگریهای داخل کتاب، شعرهای کودکانه، و استفادۀ گهگاهی از فونتهای کارتونی.
ماحصل کتاب به زیبایی مرزبندیِ میان ژانرها و سبکها را از میان برمیدارد. لحن سخنگفتن شخصیتها محاورهای و شیرین است -تقریباً شبیه صداهای کارتونهای دیزنی- تا لحنی نزدیک به وقار و سنگینی شکسپیری. و تصویرگریهای سیاه و سفید فراموشنشدنی استیون تابوتِ هنرمند، فقط بازآفرینیِ صرف متن مکتوب نیستند، بلکه نقاط اوج داستان را برجسته و مشخص میکند. در یکی از این تصاویر خرس جمجمۀ یک انسان را در دست دارد و به حدقۀ چشمهای او خیره شده و در طبیعت و هویت خویش تأمل میکند. ارجاع این تصویر به نمایشنامۀ هملت تقریباً اتفاقی به نظر میرسد؛ این داستان بیشتر دربارۀ همدلی است نه فناپذیری. مکدانل و تابوت این پیغام را به خواننده ارسال میکنند که آنچه انسان را واقعاً انسان میکند شاید دیدن خودش در دیگری است. و اگر ما میتوانیم تصور کنیم که یک حیوان در این مورد بهتر از ماست، این تصور گویای چه چیزی دربارۀ ما است؟
مسائلی که مکدانل در قصۀ بهظاهر سبک خود میکاود، سنگین و متعددند. قدرت فاسدکننده است و قرین چرخههای سلطه و جور؛ گهی پشت بر زین گهی زین به پشت. گذشت التیامبخش است، اما هرچه مقیاس رنجش بزرگتر شود، دشوارتر میشود. هر نژادی حق زندگی دارد، اما این حق اغلب حاصل مجادلۀ سیاسی و آکادمیک با نژادی دیگر است. کتابهای تقلیدی از مزرعۀ حیوانات بسیارند، اما هدفِ اصلی شورای حیوانات بسیار فراتر از نقد تمامیتخواهی است. او مینویسد «تنها موهبتی که انسان دارد این است که علمآموز خوبی است» -این قطعۀ بیشرمانهای است از فراتفسیر و نیز کیفرخواست گزندهای دربارۀ نقش انسان، یا دقیقتر، عدم نقشآفرینی او برای بقای کل کرۀ زمین.
سنت رواییِ حیوانات سخنگو پیشینهای به قدمت داستانگویی دارد و مکدانل این کهنالگو را وارونه کرده است. در چشمانداز ادبیات معاصر که آکنده از داستانهایی دربارۀ قدرت داستانگویی است، مکدانل چیز بهتری پیش میکشد: داستانی که در عین اینکه در هستۀ خود تکبر و تفرعن را سرزنش میکند، از داستانگویی تجلیل میکند. حیوانات داستان او انسانتر از بسیاری از ما موجوداتِ تقریباً بیمو ظاهر میشوند؛ و این هم دوستداشتنی است هم تراژیک. شورای حیوانات، بهعنوان یک قصۀ عامیانۀ انسانانگارانۀ موجز، هوشمندانه و بسیار سنجیده است و در مقام تمثیلی از شرایط انسان، حتی داستانی بهتر است.
منبع: tarjomaan
شورای حیوانات نوشتۀ مکدانل رمانی یادآور قلعۀ حیوانات
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند