داستان/ رمان خارجی
چرا رمان 1984 جورج اورول مرگ ندارد؟
چرا رمان 1984 جورج اورول مرگ ندارد؟
ادبیات بهقول ماریو بارگاس یوسا «دشمن طبیعی همه دیکتاتوریها» است؛ رماننویسی که با هریک از کتابهایش، دریچهای رو به جهان باز میکند تا به ما بیاموزد که چرا مردم با دیکتاتورها مخالفاند. زندگی و زمانه یوسا از تولد تا بلوغ و سپس نویسندهشدنش در آمریکای لاتین میگذرد: جایی که مامنی است برای بروز انقلابها و دیکتاتورها و سرخوردگی مردمی که هرروز در خیابان شاهد سربریدن رویاهاشان هستند. یوسا از این مردم و این دیکتاتورها مینویسد: از پرو تا برزیل و دومنیکن و ایرلند. یوسا مینویسد تا بگوید که کتابخواندن حس امید و آرزوی داشتن جامعهای بهتر را درون شهروندان به وجود میآورد؛ جاییکه مردم بتوانند رویاهای خود را آزادانه دنبال کنند. از همین منظر است که که میتوان به خودمان فرصت دوبارهای برای زندگی بدهیم: یک زندگی بهتر در زمانه دموکراسی، که حق هر انسانی در هر گوشه از دنیا است؛ فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و ملیت.
یکی از کسانی که وجدانِ بیدارِ نسل خود و نسلهای بعد بود، جُرج اُروِل نویسنده انگلیسی است که با شاهکار جاودانش «نوزده-هشتادوچهار» (۱۹۸۴)، آینده جهان را پیشگویی کرد؛ چنانکه بسیاری از نویسندگان معاصر برای دفاع از آرمانهایشان مدام به نامِ او اشاره میکنند و او را سرمشقی برای چهگونهاندیشیدن و چهگونهنوشتن میدانند. اُروِل در «نوزده-هشتادوچهار» سرخوردگیِ خود و رویای غمانگیز و پیشگوییِ وحشتناکی را از دموکراسی آینده پیشِ چشمِ خواننده میگذارد. اُروِل، در این اثر، همه وسایل و ابزار و عناصر داستانی را به کار میگیرد، اما درواقع داستانهای او بیش از هر چیز تبلیغاتی است علیه هر نوع رژیمِ استبدادی.
«نوزده-هشتادوچهار» در سال ۱۹۴۹ منتشر شد از دهه شصت در ایران ترجمه آن شروع شد و تا به امروز بیش از بیست ترجمه دارد. به یک معنا میتوان گفت، یکی از پرفروشترین، پرترجمهترین و پرخوانندهترین آثار خارجی به فارسی است؛ بهطوریکه در دوران کرونا، به پرفروشترین کتاب اینترنتی تبدیل شد و تا به امروز نیز پرفروشترین و پرخوانندهترین اثر داستانی خارجی است. نباید فراموش کرد که بخشی از فروش این کتاب به صورت زیرزمینی است.
اما رازِ موفقیت این شاهکار چیست که در بسیاری از کشورها از جمله ایران، پرفروش و پرترجمه و پرخواننده است؟ «۱۹۸۴» با اینکه یک رمان ویرانشهری و آخرزمانی است و هفتاد سال پیش منتشر شده، اما هنوز هم، در سراسر جهان، داستانی تازه و زبان حال مردم است؛ داستانی درمورد خواندن، نوشتن، و اندیشیدن در عصر پروپاگاندا و مراقبتِ فراگیر. وینستون (قهرمان رمان) هم بهعنوان یک خواننده و هم بهعنوان یک نویسنده با پروپاگاندیستی سانسورکننده که از پشتِ سر زیرنظرش دارد و به او میگوید به چه چیزی بیاندیشد، سراسر در کشمکش است: «در همه طبقات، روبهروی آسانسور، همان پوستر با چهره بسیار بزرگش به دیوار میخ شده بود و زُل میزد به آدم. انگار به هر سمتی که میخواستی بروی، تعقیبت میکرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «برادرِ بزرگ مراقب توست.» اُروِل در «۱۹۸۴»، میخواهد با فراگیری چهگونگیِ عملکردنِ پروپاگاندا و مراقبت، خوانندگانش بتوانند آزادیِ بیشتری از عُرفهای کوچکِ بوگندویی به دست بیاورند که امروزه با روحیهی ما ستیزهجو است. اُرول در «۱۹۸۴»، خواننده هوشیار را به سمتِ زیرسوالبُردنِ خوانشِ خود هدایت میکند، البته با دقتی کامل و بیش از آنچه وینستون دارد، سپس او را در تردیدی درموردِ واقعیت و داستان تنها میگذارد؛ و درنهایت، خواننده نهتنها درموردِ آنچه قرار است باور داشته باشد، بلکه آنچه باید باور داشته باشد نیز دچار شک و تردید خواهد شد. و این تردید سرآغاز آگاهی و راهی است که به «آزادی» ختم میشود…
منبع: روزنامۀ سازندگی
چرا رمان 1984 جورج اورول مرگ ندارد؟
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند