با ما همراه باشید

تحلیل داستان و نمایش‌نامه

درنگی در «خواب‌گردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

 فرشید معرفت: سه‌گانه حماسی «خوابگردها» شاهکار هرمان بروخ و به‌قول آلدوس هاکسلی، هرمان بروخ هنرنمایی بی‌عیب و نقصی دارد، و به‌گفته میلان کوندرایکی از عالی‌ترین رمان‌های اروپایی را نوشته است.

بروخ چه درمورد یک افسر ارتش روان‌پریش (بخش رمانتیک) چه درمورد حسابداری ناراضی و قاتل بالفطره (بخش آنارشیست) یا یک فراری فرصت‌طلب از جنگ (بخش واقع‌گرا) بنویسد، خود را در پیچ‌وخم‌های روانی شخصیت‌های «خوابگردها» غوطه‌ور می‌کند و درعین‌حال بر آنها فائق می‌شود تا تصویری پیامبرانه از دنیایی که ایمان، اخلاق و عقلانیت در آن رنگ باخته، بسازد. «خوابگردها» گواهی است بر نگاهِ فراروانشناختی و دقیق هرمان بروخ؛ نگاهی متفاوت‌تر و بسیار نادرتر برای روایت داستان.

سِر استیون اسپندر شاعر و رمان‌نویس شهیر انگلیسی «خوابگردها» را یکی از معدود رمان‌های واقعا بدیع و قابل تأمل قرن بیستم برمی‌شمرد و می‌گوید: «اگر این اثر را تا حد زیادی مدیونِ جویس و پروست بدانیم، بروخ تکنیک‌ها و حساسیت‌های چندجانبه‌ آنها را همانند نقاشی‌های بوش به خشونت آلمانی آمیخته است. این رمان دشوار، زیبا و بسیار هوشمندانه با تمام کاستی‌هایش، یک شاهکار است. در میان این کمبودها باید این واقعیت را به حساب آورد که برخی از شخصیت‌ها به‌ویژه الیزابت و برتراند، متقاعدکننده نیستند. چون اگرچه در سطح یک واقعیت توهم‌آمیز هستند، به‌نظر می‌رسد وجود مادی قانع‌کننده‌ای ندارند.»

مجله تایم «خوابگردها» را سه‌گانه‌ای عظیم و غم‌انگیز می‌نامد و می‌نویسد: «این کتاب با فضایی آرام و متفکرانه و با وصف جزئیات کامل فرآیندهای ذهنی نوشته شده است. این اثر کارهای برخی از دوست‌داشتنی‌ترین افراد را توصیف می‌کند که خارج از کاریکاتورهای جورج گروس دیده شده‌اند. این کتاب سمپوزیومی قدرتمند و اغلب اوقات شیوایی از اندیشه و آداب عصر معاصر است. مسلما توتونیک گرایش ترکیبی زیادی دارد اما از انسانیت و اندیشه‌ها غنی است.»

دو رمان از جسورانه‌ترین رمان‌های قرن بیستم توسط مردی نوشته شده که ادبیات را جایگزین ضعیفی برای فلسفه می‌داند و این یک پارادوکس است. هرمان بروخ قبول داشت که «مرگ ویرژیل» (۱۹۴۵) دیدگاه تخیلی دارد که فقط با «شب‌زنده‌داری فینگن‌ها» قابل مقایسه است؛ زیرا وقتی یک برنامه‌ی رادیویی که در اواسط دهه ۳۰ در پایان دوره فرهنگی او را مأمور رسیدگی به مشکلات ادبیات دانست، به‌جای سخنرانی بر داستان اصرار می‌کرد. وقتی گوینده‌ رادیو بروخ را مانند قهرمانش، ویرژیل، به این نتیجه رساند که شعر در عصر زوال اخلاق‌مند نیست، بروخ ادبیات را نفی کرد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۱ خود را وقف مطالعه‌ روانشناسی و سیاست توده‌ها کرد.

بروخ در ابتدا به دلیل آنچه خودش «بی‌صبری برای شناخت» می‌نامید، در حیطه‌ داستان پرسه می‌زد. او در سال ۱۸۸۶ متولد شد و حاصل سیاست و فرهنگی بود که خود را در مطالعه‌ درخشانش به‌نام «هوگو فون هافمانستال و زمانه‌ او» به‌طرز تخریب‌گرانه‌ای تحلیل کرده است. او فرزند وظیفه‌شناس یک تولیدکننده‌ پارچه یهودی بود، در یک آموزشگاه فنی محلی تحصیل کرد، مدرک مهندسی خود را در یک مدرسه‌ نساجی در آلزاس‌لورن اخذ کرد، برای مشاهده‌ مراحل برش پارچه به ایالات متحده سفر کرد و در سال ۱۹۰۷ یک دستگاه برش پنبه را ثبت اختراع کرد. هنگامی که پدرش در سال ۱۹۱۵ بازنشسته شد، بروخ تجارتش را در دست گرفت و بعد از گذشت ۱۰ سال او را رهبر صنعتی می‌نامیدند.

همان زمان، بلندپروازی‌اش را برای یک حرفه‌ فکری رشد داد. او سال‌ها به‌طور پراکنده در دوره‌های ریاضیات و فلسفه در دانشگاه وین شرکت کرد و برای مجلات آزاد مختلف مقاله و نقد نوشت. در سال ۱۹۲۷ با فروش کارخانه و اعلام قصد خود برای ادامه‌ تحصیل در مقطع دکترا، خانواده‌اش را ناامید کرد. اما در عرض یک سال، که از طرح پرسش‌های اخلاقی توسط حلقه‌ پوزیتیویست‌های منطقی وین ناامید شده بود، برنامه‌های دانشگاهی خود را رها کرد و به داستان‌پردازی روی آورد. همانطور که بروخ برای ناشر خود در «اطلاع‌نامه‌ روش‌شناختی» نوشت، متقاعد شده بود که حوزه‌های تجربیِ ردشده توسط فلسفه‌ معاصر به بهترین وجه در ادبیات قابل بررسی هستند.

«خوابگردها» (نوشته شده در سال‌های ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲) رمانی رساله‌گونه‌ و انتقام جویانه بود. به گفته‌ بروخ، خوابگردها افرادی هستند که میان سیستم‌های اخلاقیِ درحالِ انحطاط و نوظهور زندگی می‌کنند، درست مانند فردی خواب‌آلوده که در حالتی بین خواب و پیاده‌روی است. این سه‌گانه سه مورد از مصادیقِ «تنهایی من» را به تصویر می‌کشد که ناشی از فروپاشی هر نظام ارزشی پایدار است. «دوران رمانتیک»، که تقلید ظریفی است از رئالیسم قرن نوزدهم، در سال ۱۸۸۸ در برلین می‌گذرد و بر نجیب‌زادگان پروسی تمرکز دارد. یواخیم فون پاسنو یک شخصیت رمانتیک است؛ زیرا به‌شدت به ارزش‌هایی پایبند است که دیگران آن را منسوخ می‌دانند. این «رخوت عاطفی» به شخصیت او رفتاری عجیب و غریب می‌دهد و او را برای مقابله با موقعیت‌هایی مانند رابطه عاشقانه‌اش با یک زن جوان پرشور طبقه‌ پایین‌تر نامناسب نشان می‌دهد. شخص «آنارشیست» در سال ۱۹۰۳ به غرب به کُلن و مانهایم نقل‌مکان می‌کند و هم‌رتبه‌ طبقه کارگران شهری قرار می گیرد. آگوست اِش حسابدار، که با شعار «حساب حساب است و کاکا برادر» زندگی می‌کند، وقتی متوجه می شود که حسابداری دوطرفه نمی‌تواند بدهی‌ها و اعتبارات اخلاقی را در جامعه‌ آشفته‌ آلمانِ قبل از جنگ به تعادل برساند، به شهوت‌رانی می‌افتد.

در اواخر جنگ جهانی اول، هر دو مرد به دهکده‌ای کوچک در کنار رودخانه‌ موزل می‌رسند – پاسنو به عنوان فرمانده‌ نظامی و اِش به‌عنوان ناشر روزنامه‌ محلی. چون آن دو خودشان را در مواجهه با واقعیات جدید ناتوان می‌بینند، برای تسلی به یک فرقه‌ مذهبی پناه می‌برند. توازن ناهمگون آنها با ورود هوگونااو، شخص «واقع‌گرا» که پا به شهر می‌گذارد، مختل می‌شود. جدایی او از گذشته نمادی از فرار از ارتش است. او اِش را از روزنامه‌اش بیرون می‌اندازد و پاسنو را به زور روی کار می‌آورد تا تسلیم اقتدارش شود. وقتی انقلاب نوامبر ۱۹۱۸ به پایان می‌رسد، رمانتیسم و هرج‌ومرج گذشته جای خود را به نیروهای واقع‌گرا می‌دهد. بروخ هوگونااو را تحسین نمی‌کند، اما این مرد عاری از ارزش را به‌عنوان «تنها فرزند لایقِ عصر خود» و منادی اجتناب‌ناپذیر فاشیسم معرفی می‌کند.

خلاصه داستان نه قدرتِ رواییِ «خوابگردها» را برآورده می‌کند و نه اصالتِ تجربی آن را. بروخ با امید دستیابی به آنچه «تمامیت چند تاریخی» می‌نامید، به شیوه جان دوس‌پاسوس، درگیر تعدادی جریان توطئه موازی شامل شخصیت‌هایی می‌شود که تنهاییِ اگزیستانسیال را به تصویر می‌کشند. ادوارد فون برتراند زیبارو، شخصیتی در سایه برای دیگران دارد که امیدها و ترس‌های خود را فرافکنی می‌کنند. گودیک که در جنگ موج زده شده باید شخصیت خود را در بیمارستان کهنه‌سربازان بازیابد. جارتسکیِ معمار که در جنگ دست خود را از دست داده با آن به‌طور نمادین، حس تناسب خود را نیز از دست داده است. هانا وندلینگ همسر جوان و بیگانه، مارگریت یتیم و دیگران. این سه بخش از طریق مجموعه پیچیده‌ای از تصاویر یونیفرم‌ها (نشانه امنیت) و مجسمه آزادی (نشانه آزادی) به‌هم می‌پیوندند و بازتولیدی کوچک از آنکه رویایش را می‌بیند می‌سازد.

اما تعدد روایات برای بروخ کافی نبود. او می‌خواست نشان دهد که عقل‌گرایی و خردگرایی نیز از جمله موضوعاتی هستند که وقتی وحدت اخلاقی از هم می‌پاشد، چشم‌انداز روانی را پدید می‌آورند. او برای نشان‌دادن این قطب‌ها، شانزده فصل را در بخش طولانی سوم که گاه به غزلیات ناب می‌رسند و ده فصل دیگر را در مقاله‌ای با عنوان «تجربه ارزش‌ها» گنجانده است. با اینکه این مقاله، تئوری فلسفی زیربنایی رمان را توضیح می‌دهد، «تصنیف» داستانی را روایت می‌کند که ظاهرا ربطی به روایت اصلی ندارد. عشق یک دختر از ارتش نجات در برلین و نوچم یهودی به دلیل اختلافات آشتی‌ناپذیر دینی نفرین شده است. همچنین متوجه می‌شویم که راوی تصنیف، دکتر برتراند مولر، نویسنده «از هم پاشیدگی ارزش‌ها» است. از آنجایی‌که این مقاله طرح‌های مختلفی را شامل می‌شود، در ادامه نویسنده کل رمان است. از طریق این مجموعه‌ تودرتو، بروخ به‌دنبال خلق یک رمانِ «مطلق» بود که مانند نظریه نسبیتِ اینشتن، فقط میدان دید ناظر خود را داشته باشد.

«خوابگردها» از زمان جنگ جهانی دوم مورد تحسین منتقدان جدی اروپایی قرار گرفت و بروخ را در کنار کافکا، توماس مان، موزیل، جویس و پروست قرار داد. اما با وجود تجدید چاپ این کتاب در سال‌های ۱۹۴۷ و ۱۹۶۴ (دومین‌بار با مقدمه‌ای از هانا آرنت)، هرگز طرفداران زیادی در ایالات متحده پیدا نکرد. بی‌شک این شکست را تا حدودی می‌توان به علت دوگانگی بروخ در آثار ادبی خود در سال‌های مهاجرتش به ایالات متحده (۱۹۳۸ تا ۱۹۵۱) و نیز سبک و محتوای فلسفی اثر نسبت داد که ۴۰ یا ۵۰ سال پیش نسبت به نسلی که جویس را در دبیرستان خوانده‌اند دشوارتر به‌نظر می‌رسد. داشتن نسخه‌ای بهتر به‌مناسبت صدمین سالگرد یادبود بروخ می‌تواند بهانه‌ای باشد تا آمریکایی‌ها یک اثر کلاسیک که طیف داستانی قرن بیستمی را با تمرکز همراه با دقتی بی‌نظیر بر دگرگونی عمیق ارزش‌هایی که آگاهی مدرن را پدید آورده است، آشنا کند.

منبع: سازندگی

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

درنگی در «خوابگردها» اثری از هرمان بروخ

برترین‌ها