مصاحبههای مؤثر
گفتو گو با نویسندۀ مهاجرت، استعمار و فقدان: عبدالرزاق گورنا
گفتو گو با نویسندۀ مهاجرت، استعمار و فقدان: عبدالرزاق گورنا
برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۱ در مصاحبه جدیدی درباره برنده شدن بزرگترین جایزه دنیای ادبیات، امیدهایش به جذب خوانندگان جدید و مشکلاتِ تلقی کردن سال ۲۰۲۱ به عنوان «سال بزرگ برای ادبیات آفریقا» صحبت کرده است.
«عبدالرزاق گورنا» نویسنده اهل تانزانیا که پس از سالها توانست به عنوان چهرهای از یک کشور آفریقایی برنده نوبل ادبیات شود به مناسبت چاپ کتاب اخیرش «زندگی پس از مرگ» که به زودی در آمریکا منتشر میشود، در گفتوگو با مجله تایم به پرسشهای گوناگونی پاسخ داده است.
وقتی جایزه نوبل را بردید، اساساً یکشبه به یک نویسنده «مشهور» تبدیل شدید. چه حسی داشت؟
اگر بخواهم کاملاً صادق باشم، قبلاً احساس میکردم به اندازه کافی یک چهره مشهور هستم. من خوانندگان وفاداری دارم که سالهاست کتابهای من را میخوانند و من از این بابت کاملاً راحت بودم. اما این جهانی است. مردم در سراسر جهان در مورد آن میدانند، خواه خواننده باشند یا نباشند. چیزی که بسیار شگفتانگیز بوده، تعداد ناشران در سراسر جهان است که میخواهند کتابها را به زبان خود منتشر کنند.
لحظهای که فهمیدید برنده نوبل شدید چه چیزی درون سرتان میگذشت؟
فکر کردم “این یک شوخی است.” اما پس از آن متوجه شدم که اغلب این پاسخ افرادی است که جایزه را دریافت میکنند، زیرا از ناکجاآباد میآید. چه نوع نویسندهای خواهید بود اگر این تماس را دریافت کنید و فکر کنید، “اوه، خب، من منتظر این بودم”؟
با کسب جایزه نوبل توسط شما و اعطای جایزه بوکر به «دیمون گالگوت»، برخی سال ۲۰۲۱ را “سال بزرگ ادبیات آفریقا” مینامند. نظرتان در اینباره چیست؟
مزخرف است، چرا که این تلقی را ایجاد میکند که این جوایز بیشتر مربوط به پدیده آفریقاست و نه کیفیت نگارش آثار ادبی. هیاتهای انتخاب این جوایز همه دور هم جمع نشدند بگویند: “بیایید امسال را سال آفریقا کنیم” آنها نویسندگانی را برای نوشتن انتخاب کردند، نه برای جایی که از آن آمده بودند. اگر بخواهید یک مورد ژورنالیستی بسازید که امسال سال آفریقاست، اشکالی ندارد، تا جایی که به نظر برسد این تمایز به منطقه جغرافیایی ربط ندارد و مربوط به کیفیت نوشتههاست.
گفتو گو با نویسندۀ مهاجرت، استعمار و فقدان: عبدالرزاق گورنا
کتاب «زندگی پس از مرگ» شما که در ماه اوت در آمریکا منتشر میشود، در ژانرهای مختلفی قرار میگیرد: داستان تاریخی، یک داستان حماسی چندنسلی و داستان عشقی حماسی. چگونه آن را دستهبندی میکنید؟
هدف اصلی روایتی از داستان تاریخی بود که به اندازه کافی به آن توجه نشده است. من همچنین میخواستم چیزی در مورد تصمیم مردم برای زنده ماندن بگویم و اینکه مردم چگونه زندگی خود را پس از آسیبهای روحی بازیابی میکنند، چگونه مردم از آن چیزها عبور میکنند و خودشان را سازماندهی میکنند و شکل میدهند.
«زندگی پس از مرگ» مانند بسیاری از دیگر آثار شما به مهاجرت، استعمار و فقدان میپردازد. چه چیزی شما را به سمت این موضوعات میکشاند؟
تا حدودی به این دلیل که این تجربه من است و همچنین به این دلیل که این پدیده زمانهای است که در آن زندگی میکنیم. نوشتن در مورد مهاجرت ناخواسته یا افراد غریبهای که در جغرافیای جدید چندان احساس خوشایندی را تجربه نمیکنند، چیز جدیدی نیست، بلکه نوشتن در مورد آن چیزی است که درست در مقابل چشمان ماست.
امیدوارید خوانندگان جدید چه چیزی را از خواندن کتاب «زندگی پس از مرگ» دریافت کنند؟
اینکه آنها درک بهتری از آن لحظه تاریخی خواهند داشت و آن لحظه تاریخی به عنوان یک اپیزود منحصر نیست، بلکه در نقاط مختلف جهان تکرار میشود و شاید حتی در زمان ما نیز تکرار شود. نیروها میتوانند به طور ناگهانی ظاهر شوند، اختلال ایجاد کنند، نابود کنند و مردم را رها کنند تا راههایی برای بازیابی خود بیابند. امیدوارم این کتاب قدرت حرف زدن در برابر بیعدالتیها را به مخاطبان بدهد.
«عبدالرزاق گورنا» در سال ۱۹۴۸ در زنگبار متولد شد و در اواخر دهه ۶۰ میلادی به عنوان یک مهاجر ۱۸ ساله به بریتانیا نقل مکان کرد. او که به زبان انگلیسی مینویسد تا کنون ۱۰ رمان و یک مجموعه داستان کوتاه با عنوان «مادرم در یک مزرعه در آفریقا زندگی میکرد» (۲۰۰۶) منتشر کرده است. رمان «بهشت» از مهمترین آثار او محسوب میشود که در سال ۱۹۹۴ به فهرست کوتاه جایزه «بوکر» راه یافته بود. «گریز» (۲۰۰۵) و «کنار دریا» (۲۰۰۱) دو رمان معروف دیگر این نویسنده هستند که هر دو به جمع نامزدهای اولیه جایزه «بوکر» راه یافته بودند. همچنین «زندگی پس از مرگ» (۲۰۲۰) آخرین رمان «گورنا» است که به جمع نامزدهای نهایی جایزه «جورج اورول» راه یافت.
منبع: ایسنا
گفتو گو با نویسندۀ مهاجرت، استعمار و فقدان: عبدالرزاق گورنا
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند