پیرامون کتاب و کتابخوانی
اومبرتو اکو: اگر خدا وجود داشت، یک کتابخانه بود!
اومبرتو اکو: اگر خدا وجود داشت، یک کتابخانه بود!
اومبرتو اکو، نویسندهٔ فقید ایتالیایی که معتقد بود «اگر خدا وجود داشت، یک کتابخانه بود»، در یک کتابخانه افسانهای زندگی میکرد.
کتابهای کتابخانهٔ افسانهای این فیلسوف ایتالیایی که اسفند ۱۳۹۴ در ۸۴ سالگی درگذشت، اکنون از آپارتمانش در شهر میلان خارج میشود و در اختیار دولت ایتالیا قرار میگیرد.
کتابخانه اومبرتو اکو شامل ۳۰ هزار عنوان و سند از جمله کتابهای نفیس و نایاب و نوشتهها و اسناد خود اوست.
یک توافق پس از سه سال مذاکره
وزارت فرهنگ ایتالیا پس از سه سال مذاکره بهتازگی با خانوادهٔ اومبرتو اکو بر اساس وصیتی که او بر جا گذاشت توافق کرد که کتابخانهٔ این نویسنده را به همراه اسناد موجود در آن برای مدت ۹۰ سال به دانشگاه دولتی بولونیا، جایی که اومبرتو اکو در آنجا کرسی نشانهشناسی داشت، به امانت بگذارد.
بر اساس بیانیهای که وزارت فرهنگ ایتالیا منتشر کرده، دولت این کشور حفاظت و ارائهٔ مناسب و امکان استفادهٔ این کتابها برای دانشجویان و دانشگاهیان را تضمین خواهد کرد.
همچنین یک کمیتهٔ علمی متشکل از پنج عضو، از جمله دو عضو منصوب از طرف وارثان اکو و دو عضو دیگر از طرف وزارت فرهنگ، مسئول تدوین شرایط حفظ این آثار خواهند شد.
دولت ایتالیا همچنین در تلاش است تا این کتابها به صورت الکترونیکی نیز عرضه شود.
فرانچسکو اوبرتینی، رئیس دانشگاه بولونیا، در این باره گفته است: «هیجانزدهام، چون کتابخانه و اسناد [اومبرتو اکو] به دانشگاه میآیند. به این معناست که همهٔ ابزارهای لازم برای دانشگاهیان و بهویژه کسانی فراهم خواهد شد که عضو مرکز تحقیقاتی مربوط به اکو هستند.»
رئیس دانشگاه بولونیا همچنین انتقال کتابخانهٔ اکو به این دانشگاه را نوعی «بازگشت» خودِ اکو به این دانشگاه توصیف کرده است؛ جایی که او سالها در آن تدریس میکرد و اکنون با کتابهایش و با تفاسیر و حاشیههایی که در برخی از کتابها نوشته، به دانشجویان و دانشگاهیان همچنان میآموزاند.
پیشتر برخی خبرنگاران و مستندسازان در زمان حیات اکو اجازه یافته بودند به داخل آپارتمانش راه بیابند و از او در کتابخانهٔ بزرگش با راهرویی طولانی و اتاقی پر از کتابهای قدیمی فیلمبرداری کنند. یکی از این مستندها (Sulla memoria) در سال 2015 ساخته شد.
اقدام دولت ایتالیا که در آستانهٔ پنجمین سالمرگ اومبرتو اکو صورت گرفته، موجب میشود بسیاری از علاقهمندان کتاب و تحقیق بتوانند به این آثار ارزشمند دسترسی داشته باشند، هرچند هنوز چگونگی این دسترسی مشخص نشده است.
نمونههایی از کتابخانهٔ امبرتو اکو
در میان کتابهای اکو، بخشی که کتابهای جدید در نظر گرفته میشود و شامل اغلب کتابهاست، به همراه اسناد، به دانشگاه بولونیا میرود و ۱۲۰۰ عنوان کتاب که کتابهای قدیمی و نایاباند و برخی از آنها قدمتی بیش از پانصد سال دارند، به یک کتابخانهٔ ملی در میلان سپرده میشوند.
یکی از کتابهای ارزشمند کتابخانهٔ اکو نسخهای از رمان «هیپنروتماکیا پولیفیلی» است که در سال ۱۴۶۷ نوشته شده و در سال ۱۴۹۹ در ونیز به چاپ رسیده است.
این کتاب مصور که نویسندهاش دقیقا مشخص نیست و به مخلوطی از زبانهای یونانی، لاتین و ایتالیایی نوشته شده به عنوان یکی از مرموزترین کتابهای دوران رنسانس در نظر گرفته میشود.
اکو که خود نیز در برخی از آثارش از چندین زبان استفاده کرده بود، اولین نسخه از این کتاب را در کتابخانهٔ خود داشت: «هر زبان، جهان را بهشکلی متفاوت میسازد.»
اکو خود به پنج زبان زنده دنیا مسلط بود و یونانی و لاتین نیز میدانست.
«مکاشفهٔ شکوه الهی» نوشتهٔ یک نویسندهٔ آلمانی قرن هفدهم (Aegidius Gutmann) از دیگر کتابهای شاخص کتابخانهٔ اکو است.
این کتاب از طریق کیمیاگری تلاش دارد جهان را تفسیر کند. همچنین گفته میشود نویسندهاش یکی از بنیانگذاران یا دستکم پیشگامان «چلیپای گلگون» یا «چلیپای گلسرخ» است که یک انجمن سری فلسفی در اوایل قرن ۱۷ بود و با انتشار نوشتههایی ناشناس در مورد باطنگرایی غربی به وجود آمد.
بدون شک اکو از این کتاب برای نوشتن رمان معروف دیگر خود با عنوان «آونگ فوکو» استفاده کرده است.
اومبرتو اکو به «علم غیب» اعتقادی نداشت، اما کتابهایی در این زمینه شدیداً او را مجذوب میکرد. به همین خاطر مثلاً آثار کسانی مثل گالیله را در کتابخانهاش نداشت، اما کتابهای بطلمیوس را نگه میداشت، «چون او اشتباه کرده است.»
این نشانهشناس در گفتوگویی در این باره گفته بود: «من کیمیاگران و جادوگران را نیز دوست دارم. آنان توانایی ما در تولید نشانهها هستند؛ نه برای بازگو کردن حقیقت بلکه برای دروغ گفتن.»
همچنین کتاب دیگری که در کتابخانهٔ اکو توجه بسیاری به خود جلب کرده، کتاب «درخت زندگی مصلوب مسیح» است که یک متکلم ایتالیایی (Ubertin de Casale) در سال ۱۳۰۵ آن را نوشته و اکو نسخهای از این کتاب را داشت که در تاریخ ۱۴۸۵ در ونیز منتشر شده بود.
نویسندهٔ این کتاب که از فرقه فرانسیسکن بوده، در این اثر زندگی مسیح را در پنج فصل شرح داده، اما در زمان خود مورد غضب پاپ قرار میگیرد و به بدعتگذاری متهم میشود.
اکو بعداً از زندگی و تفکرات نویسندهٔ این کتاب برای خلق یکی از شخصیتهای رمان «نام گل سرخ» استفاده میکند.
همچنین در زمینهٔ کتابهای نسبتاً جدیدتر، اومبرتو اکو اولین نسخهٔ چاپی رمان «یولسیز» (اولیس) جیمز جویس را در اختیار داشت.
اومبرتو اکو: اگر خدا وجود داشت، یک کتابخانه بود!
کتابخانه از نگاه اومبرتو اکو
اومبرتو اکو که پنج سال پیش، در روز ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ در ۸۴ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت، شخصیتی چندوجهی داشت؛ هم یک چهرهٔ دانشگاهی و نخبهگرا بود هم چهرهای رسانهای و پرمخاطب بهویژه در عرصهٔ ادبیات.
او دهها کتاب تحقیقی و چندین اثر داستانی برای کودکان و بزرگسالان نوشت، اما عمدهٔ شهرتش به رمان «نام گل سرخ» برمیگردد که اتفاقاً کتابخانه در این رمان جایگاهی کلیدی و ویژه دارد. همچنین او در نوشتن این رمان از شخصیت بورخس نیز که خود یک کتابدار بود، الهام گرفته است.
«نام گل سرخ» بیش از چهل سال پیش به چاپ رسید و تاکنون به دهها زبان از جمله فارسی ترجمه شده است. همچنین بیش از ۵۰ میلیون نسخه از این رمان در سراسر جهان به فروش رفته و فیلمی سینمایی نیز بر اساس آن ساخته شده است.
با وجود مشغلههای فراوان، اومبرتو اکو فقط در تعطیلات آخر هفته فرصت داشت رمان بنویسد. او در آثار داستانی خود نیز میزان تسلطش به زبانها و گستردگی دانشش را به رخ کشیده است.
او بیش از هشت دهه زندگی کرد، اما معتقد بود مرگ انسان زمانی فرا میرسد که از خواندن باز بایستد: «هر کس کتاب بخواند، پنج هزار سال عمر کرده است.»
اکو مطالعهٔ کتاب را تلاشی برخلاف جهت تلاشها برای جاودانگی میدانست؛ اگر مرگ محتوم است و انسان نمیتواند از تاریخ مرگ خود گریزی داشته باشد، به نظر اکو، با مطالعهٔ کتاب میتوان تاریخ تولد را به گذشتههای دورتر عقب برد.
همین «دفاع از خواندن» بود که این نویسنده را به سوی «ستایش کتابخانه» سوق داد.
با این حال، تفاوت عمدهای با بسیاری از کتاببازها و دارندگان کتابخانههای بزرگ داشت. کتابخانه برای اکو جایی برای فخرفروشی نبود بلکه آن را محلی برای سختکوشی میدانست.
او در یک سخنرانی در سال ۱۹۸۱ در مراسم بیست و پنجمین سالگرد افتتاح کتابخانهٔ شهرداری میلان گفت: «کتابخانه باید پیش از هر چیز یک کابوس طولانی باشد…»
اومبرتو اکو بهخوبی واقف بود که انسان هرقدر هم کتابخوان باشد، نمیتواند همهٔ کتابهای دلخواهش را بخواند. اما مهم علم به ندانستن در کنار انبوهی از دانستهها بود و این علم در یک کتابخانه به دست میآمد.
منبع: radiofarda
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…