شعر جهان
«با هر خداحافظی میآموزی» شعری از خورخه لوییس بورخس
«با هر خداحافظی میآموزی» شعری از خورخه لوییس بورخس
کمکم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
اینکه عشق تکیهکردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر.
و یاد میگیری که بوسهها قرارداد نیستند
و هدیهها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستهایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد میگیری که همهی راههایت را همامروز بسازی
که خاک فردا برای خیالها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانهی نزاع در خود دارد
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد
و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی…
که محکم هستی…
که خیلی میارزی.
و میآموزی و میآموزی
با هر خداحافظی
یاد میگیری
منبع: echolalia
-
ادبیات و راه و رسم زندگی2 هفته پیش
معجزۀ دلشکستگی، نشر نی و ماجرای خلق یک رمان
-
پیرامونِ ادبیات کلاسیک1 هفته پیش
نظامی غول ادبی ایران است یا سعدی؟
-
تحلیل نقاشی1 هفته پیش
حقایقی جالب دربارۀ تابلوی «شب پرستارۀ ونگوگ»
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 هفته پیش
نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را….
-
تحلیل نقاشی6 روز پیش
درنگی در پرترۀ «دکتر گاشه» اثر ونسان ونگوگ
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران2 هفته پیش
دربارۀ رمان «روز ملخ» نوشتۀ ناتانیل وست
-
شاعران ایران1 هفته پیش
میمنت میرصادقی: شاعری رها و بیضمیمه
-
مولوی خوانی1 هفته پیش
مثنویخوانی محمدرضا شجریان بر مزار مولانا