تحلیل داستان و نمایشنامه
رمانی در مدح خودکشی: «رنجهای وِرتر جوان» اثر گوته

رمانی در مدح خودکشی: «رنجهای وِرتر جوان» اثر گوته
در لیپزیک 1774، مسئولان حکومت فروش این رُمان را ممنوع اعلام میکنند، زیرا این اثر جاودانی در مدح خودکشی است.
تلاطم درونی ورتر
ورتر که تنها به خود و تلاطم درونی خود میاندیشد، احساس درماندگی میکند و برای متلاشی شدن آماده میشود، و خود را از بین میبرد.
عزیزترین
با آن که دلش میخواست که محبوب باشد، از جمع کناره میگرفت. و بی آن که پاکی و صفای خود را از دست بدهد، از خود جدا میشد. ورتر بهمعنای «عزیزترین» است، و میگویند که رونوشتی است از گوتۀ جوان. ورتر عاشق دختر جوانی میشود به نام لُوت، که در یک مجلس رقص با همدیگر آشنا شدهاند. ورتر دلباختۀ لُوت است، امّا لوت نامزد آلبرت دوست صمیمی اوست. و طبعاً چنین عشقی وضع پیچیدهای را به وجود میآورد، و عشق و دوستی و محبّت و حسادت باهمدیگر درگیر میشوند. امّا ورتر با اطمینان کامل حرفش را میزند. عشقش را با صراحت به لوت ابراز میکند. و دردِ خود را با دوستش آلبرت نیز در میان میگذارد.
این جوان بلندپرواز از طبقۀ بورژواست، که در شهر محل سکونتش او در حلقۀ اشراف پذیرفته نمیشود، و حتّی اشراف شهر، که با همدیگر اتحادی نفوذناپذیر دارند، او را به محافل خود راه نمیدهند. و بههرحال این جوان، که خصوصیاتی دارد در حدّ وسطِ بین قهرمان داستانهای روسو و استاندال، وقتی به بنبست میرسد، دست به خودکشی میزند.
رمانی در مدح خودکشی: «رنجهای وِرتر جوان» اثر گوته
توفان و تلاطم
در سال 1776 نخستین دستور زبان و فرهنگ لغات آلمانی از چاپ درآمد. ورتر، رُمان تابناک دوران جوانی گوته نیز در همان سال انتشار یافت، و در سراسر اروپا چنان تأثیر گذاشت، که خودکشی نه تنها به صورت یک مُد بلکه یک بیماری واگیر درآمد. خانم استائل مینویسد: «ورتر، بیش از زیباترین زنان دنیا، جوانان را به خودکشی واداشته است.» علمای دین این رُمان را تکفیر کردند، و فیلسوفان آن را مردود شناختند. امّا اروپای روشنفکر با رُمان «رنجهای جوانی ورتر»، گوته را کشف کرد.
گوتۀ جوان در آن هنگام از افراد فعال نهضت ادبی «توفان و تلاطم» بود. و در کنار دوستش، شیللر، و نویسندگان دیگر سنّتشکنی میکردند، و به رهائی از قیود کهن، و بیان آزاد شور و هیجانات فردی معتقد بودند.
گوته
یوهان ولفگانگ فُن گوته، نویسنده و شاعر و فیلسوف و وکیل دادگستری و مدیر تئاتر و وزیر، در سال 1749 در فرانکفورت به دنیا آمد. بعد از گذراندن دوران پر تلاطم و پر آشوب جوانی، در سال 1759 در وایمار ساکن شد. و رفتهرفته از اعتقادات ایام جوانیاش دست برداشت، و از نظر ادبی به منابع قدیمی، یونانی، و رنسانس ایتالیا روی آورد. و نه تنها در آلمان، بلکه در سراسر جهان مشهور شد. و در همۀ اروپا پیروان و معتقدانی داشت، و آثار گوناگون و ارجمندی آفرید. رُمان ویلهلم مایستر (1795)، نمایشنامۀ فاوست (1808 و 1833)، و اشعار او در «دیوان غربی و شرقی» (1819) از معروفترین یادگارهای او به شمار میآیند. گوته در سال 1832 درگذشت.
گوتۀ جوان
«به گمان من، گوتۀ جوان علاقه داشت همراه ورتر به اعماق آب برود و خود را از بین ببرد، امّا بعد از ورتر، گوته این حقیقت را دریافت، که اگر با ورتر همراهی کند، سرنوشت او نیز با غرق شدن به پایان میرسد. و لاجرم از نابود کردن خویش چشم پوشید.»
موریس بلانشار
منبع
رمانهای کلیدی جهان
دومینیک ژنس
ترجمه دکتر محمد مجلسی
نشر دنیای نو
مطالب بیشتر
1. فاوست گوته تراژدی رشد و توسعه در فرهنگ مدرن
2. رمانِ «اگر گربهها نبودند» روایتی مدرن از فاوست گوته
5. همراه با خالق فاوست و دیوان شرقی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نامهات رسید، دختر!
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
نگاهی به «نردبان یعقوب» نوشتۀ لودمیلا اولیتسکایا
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
نگاهی به رمان «معجزههای خواربارفروشی نامیا» نوشتۀ کیگو هیگاشینو
-
شعر جهان1 هفته پیش
شعری از پابلو نرودا برای «معصومه کریمی»
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
هان کانگ: زندگی برای زیستن تلاش میکند
-
به وقتِ شنیدنِ شعر4 هفته پیش
سرودههایی از «شهرام شیدایی»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
معنای پرشور زیستن…
-
موسیقی بی کلام3 هفته پیش
ما هیچ، ما نگاه…