سهراب سپهری
بزرگ بود و از اهالی امروز بود…

بزرگ بود و از اهالی امروز بود…
( به مناسبت زادروز مریم میرزاخانی)
دوست
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود.
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید.
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانهترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد.
و او به شیوۀ باران پر از تکرار طراوت بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر میشد.
همیشه کودکی باد را صدا میکرد.
همیشه رشتۀ صحبت را
به چفت آب گره میزد.
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفۀ سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجۀ یک سطل آب تازه شدیم.
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشۀ بشارت رفت.
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصلۀ نورها دراز کشید
منبع
هشت کتاب
سهراب سپهری
نشر گفتمان اندیشۀ معاصر
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 هفته پیش
ذن در جان شاعر نوشتۀ احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
رفتارِ اپیکور در برابر مرگ
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 هفته پیش
رمان «به سوی آزادی» کازانتزاکیس و چند درس برای زندگی
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 هفته پیش
گوش دادن به شرم؛ برنه براون
-
شعر جهان1 ماه پیش
شعری از پابلو نرودا برای «معصومه کریمی»
-
موسیقی بی کلام3 هفته پیش
«نازنینِ ناتمام» اثر مزدافر مؤمنی
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
نگاهی به رمان «بچهآهو» اثر ماگدا سابو
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
نگاهی به چند نقاشی پل سزان